کتاب «هیجان و استدلال» [Emotion and reasoning] نوشته ایزابل بلانشت [Isabelle Blanchette] منتشر شد.

هیجان و استدلال» [Emotion and reasoning]  ایزابل بلانشت [Isabelle Blanchette]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، انتشارات ارجمند کتاب «هیجان و استدلال» نوشته ایزابل بلانشت با ترجمه حسین زارع، مریم روشن و زهره رافضی را روانه بازار کتاب کرده است.

واکاوی چگونگی تعامل بین شناخت و هیجان از دیرباز مورد توجه صاحبنظران و پژوهشگران بوده است. هرچند در گذشته دو موضع افراطی تأثیر شناخت بر هیجان و بالعکس دیده می‌شد، لیکن در جهان امروز با درک جزئیات مربوط به مؤلفه‌های شناخت و انواع هیجان از موضع افراطی قبلی فاصله گرفته شد و چگونگی تعامل بین آنها بررسی می‌شود. واقعیت امر این است که ارزیابی‌های شناختی و درک انسان‌ها، تجربه هیجانی را جهت می‌دهد، به عنوان مثال درک ما از معنای یک لطیفه ادبی باعث احساس خوشحالی و خنده می‌شود. از سوی دیگر حالت‌های هیجانی بر مؤلفه‌های شناختی اثر زیادی دارد؛ مثلاً هیجان‌ها باعث می‌شود تا شاهدان عینی در محاکم قضایی به گونه‌ای خاص اطلاعات را از حافظه بازیابی کنند. هیجان‌ها باعث تغییر نوع استدلال و سبک‌های تصمیم‌گیری می‌شود. کتاب حاضر نخستین اثری است که در حوزه هیجان و استدلال به زبان فارسی برگردانده شده است. استدلال به معنای چگونگی نتیجه‌گیری و استنباط از اطلاعات و داده‌ها است. استدلال یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های شناخت عالی یا تفکر است که تعامل آن با هیجان‌ها در اثر حاضر کاوش و بررسی شد.

مطالب کتاب ضمن بهره‌مندی از مبانی نظری قوی و جدید، حاوی یافته‌های ارزشمند پژوهشی و کاربردی است. این کتاب در نه فصل تنظیم گردید، هر فصل به طرح یکی از چالش‌های بزرگ مرتبط با هیجان و استدلال اختصاص دارد. اثر حاضر بوسیله چند نفر از پژوهشگران و صاحب‌نظران تألیف شده است. ایزابل بلانشت سرپرست گروه مؤلفان و ویراستار اصلی کتاب است، ایشان استاد بخش روان‌شناسی در دانشگاه کبک تروا ریویر کانادا نیز هستند.

این کتاب در 304 صفحه با قیمت 67 هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...