"مولانا از دیدگاه روانشناسی" مجموعه‌ای 6 جلدی که در آن دیدگاه‌های مولوی با روانشناسی مدرن مقایسه شده و به 110 سوال از طریق شعرهای وی پاسخ داده شده است توسط مهری رحمانی نوشته شد.

مهری رحمانی در گفتگو با خبرنگار مهر از تحویل مجموعه‌ای پژوهشی به ناشر خبر داد و گفت:"مولانا از دیدگاه روانشناسی" مجموعه‌ای است که در آن اصول روانشناسی مدرن را از نوشته‌های مولوی استخراج کرده‌ و این نکته را مورد توجه قرار داده‌ام که بسیاری از  نکات مهم روانشناسی که علم مدرن به آنها رسیده یا هنوز نرسیده در نوشته‌های مولوی آورده شده است.

نویسنده رمان "بگذار مادر بخوابد" در توضیح بیشتر اثر جدید خود عنوان کرد: در این مجموعه سعی کرده ام دیدگاه‌های مولانا را با دیدگاه‌های یونگ مقایسه کرده و موارد تشابه را استخراج کنم. شیوه نگارش کتاب هم این گونه است که فرازهایی از داستانهای مولانا که با روانشناسی امروز ارتباط دارد پیدا می‌کنم و زیربنای روانشناسی و عرفان را ذیل آن بررسی می‌کنم.

رحمانی افزود: در مجموعه "مولانا از دیدگاه روانشناسی" 110 پرسش از مولانا پرسیده می‌شود که پاسخ‌های آنها از اشعارمولانا استخراج و آورده شده است. همچنین در این کتاب ابیاتی از مثنوی و 50 غزل از دیوان شمس با جامعیت بیشتر آورده شده است.

به گفته وی برخی سرفصلهای این مجموعه فریب های نفس، روانشناسی دین، رابطه علت و معلولی، روانشناسی حواس و نقش ایمان در به کار گیری حواس پنج گانه، جبر و اختیار، باورهای غلط و شکل گیری جهان بینی افراد بر اساس این باورها، تصویر ذهنی، رشد و بلوغ خودآگاه و ارتباط آن با ناخودآگاه فرد، روانشناسی صورت و باطن، ضمیر ناخودآگاه جمعی، جامعه شناسی نقش زن در آثار مولانا، حواس درونی و بیرونی است.

این شاعر در پایان با اشاره به اینکه مشغول مطالعه در زمینه جامعه‌شناسی پست مدرنیسم است بیان کرد: یک مجموعه شعر  هم با عنوان"نام تو را بر تمام دیوارهای دنیا می نویسم" با بیش از 120 شعر نو با تم اجتماعی و بعضاًعاطفی - فلسفی در نشر چشمه دارم.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...