کتاب «اقبال لاهوری، شاعر پارسی‌گوی پاکستان» نوشته مجتبی مینوی است که پس از 42 سال بار دیگر منتشر شد. به گفته ناشر این اثر، این کتاب کم‌حجم، منبع ارزشمندی درباره اندیشه‌های دینی، فلسفی و سیاسی اقبال لاهوری است.

عبدالکریم جربزه‌دار، مدیر نشر اساطیر و ویراستار این کتاب، در گفت‌وگو با ایبنا این اثر را رساله‌ای درباره احوال و افکار اقبال لاهوری، به قلم مجتبی مینوی برشمرد که پیش‌تر در انتشارات مجله یغما در سال 1347 منتشر شده بود.

وی افزود: این اثر در دهه‌های اخیر نه تنها نایاب شده بود، بلکه بسیاری از پژوهندگان از وجود آن بی‌اطلاع بودند. به همین دلیل با شیوه امروزی تدوین و به سه فصل تقسیم شد که هر یک از فصل‌ها بخش‌های مختلفی را شامل می‌شوند. فهرست مندرجات و نمایه نیز از دیگر اصلاحات این کتاب است.

جربزه‌دار ضمن اشاره به محتوای هر یک از فصول گفت: استاد مینوی در فصل نخست کتاب به بررسی احوال و افکار اقبال لاهوری پرداخته است. فصل دوم که عنوان «اسرار خودی و رموز بی خودی» را داراست، در واقع تجزیه و تحلیل دو کتاب «اسرار خودی» و «رموز بی‌خودی» را شامل می‌شود که کتاب نخست، نخستین منظومه فلسفی اقبال لاهوری است.

مدیر نشر اساطیر فصل آخر کتاب را بررسی آثار دیگر اقبال لاهوری برشمرد.

وی این کتاب کم‌حجم را منبع ارزشمندی درباره اندیشه‌های دینی، فلسفی و حتی سیاسی اقبال لاهوری دانست که می‌تواند تصویری دقیق از عقاید وی به پژوهشگران ارایه دهد.

«محمد اقبال» در سال 1256 هجری شمسی در سیالکوت پنجاب متولد شد. علاقه او به فلسفه غرب وی را به اروپا کشاند. اقبال علاقه بسیاری به آثار جان لاک، هگل،
گوته، تولستوی و اوگوست کنت داشت و همچنین دلبستگی شدیدی به اشعار مولوی پیدا کرد. او پس از بازگشت از اروپا به وطن به بیدار کردن هموطنانش و متحد ساختن مسلمانان جهان علیه غرب پرداخت و بسیاری از اندیشه‌هایش را در قالب شعر فارسی سرود. اقبال در سال 1317 هجری شمسی در گذشت.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...