کتاب «اقبال ما: کتاب‌‌شناسی تحلیلی-تاریخی اقبال‌‌شناسی در ایران (1307-1391 شمسی)»، اثر حکیمه دست‌‌رنجی، به همت انتشارات مؤسسه فرهنگی اکو، در دسترس اقبال‌‌پژوهان قرار گرفت.

اقبال ما: کتاب‌‌شناسی تحلیل-تاریخی اقبال‌‌شناسی در ایران (1307-1391 شمسی)

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب در 250 صفحه، در قطع وزیری، با کوشش زهرا اصلانی، ویراستاری شده است و همزمان با صدوچهل‌‌وچهارمین سال تولد علامه اقبال لاهوری، در جشن «اقبال عشق» که به همین منظور با همکاری سفارت پاکستان در تالار همایش‌‌های بین‌‌المللی مؤسسه فرهنگی اکو برگزار می‌‌شود، رونمایی خواهد شد.

سرور بختی، رییس موسسه فرهنگی اکو، در مقدمه کتاب، با تأکید بر جایگاه رفیع علامه اقبال در ادبیات نوشته است: این کتاب، در زمره کتاب‌‌های مرجع، به‌‌لحاظ موضوع و روش تحلیل محتوایی - تاریخی، نیاز زیربنایی پژوهشگران را پوشش می‌دهد و با شیوه‌ای تخصصی، به معرفی و تحلیل آثار حوزه اقبال‌‌شناسی، اعم‌‌ از کتاب، مقاله و پایان‌نامه پرداخته است.

وی ادامه داد:‌ دستاوردهای این پژوهش بیانگر تداوم و غنای عرصه اقبال‌‌شناسی در روزگار ماست. در این کتاب، تمام آثار و تألیفات اقبال‌‌شناسی در ایران طی دو بخش اصلی: «علامه اقبال در گستره کتاب‌شناسی» و «کتاب‌شناسی تحلیلی-تاریخی اقبال‌شناسی» تبیین شده که نویسنده در بخش اول، به تحلیل کتاب‌شناسی اقبال‌ در ایران پیش و پس‌از انقلاب اسلامی پرداخته و در بخش دوم که بخش اصلی و تفصیلی کتاب است، زمینه‌‌های پژوهش را درباره اقبال، به طریق علمی-پژوهشی، فراهم آورده و در آن صدها سند مکتوب را معرفی و تحلیل کرده است. در بخش سوم کتاب نیز ضمیمه‌ها، شامل «فهرست منابع و مآخذ»، «نمایه‌‌‌ها‌» و «نمودارهای» تألیف آثار، برحسب توالی تاریخی و روند رشد و نزول در دهه‌های مختلف تنظیم شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...