زمانی برای جلو افتادن سینما از ادبیات | ایران


قانونی نانوشته در سینما وجود دارد که فیلم‌های اقتباسی از کتاب‌هایشان ضعیف‌تر از آب درمی‌آید. دلیل آن هم به بسته بودن دست فیلمسازان برای تصویرسازی از کتاب‌ها برمی‌گردد. چون در دنیای ادبیات خواننده قادر به ساختن تصویرهای ذهنی متعدد است ولی در سینما فقط به همان قالب تصویر محدود می‌شود. با وجود این محدودیت بزرگ اما بعضی فیلم‌ها چنان از کتاب‌شان قوی‌تر، بهتر و معروف‌تر شده‌اند که خیلی‌ها نمی‌دانند این شاهکارهای سینمایی از روی کتاب اقتباس شده‌اند. در ادامه نگاهی به بهترین و مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما می‌اندازیم که همگی با اقتباس از کتاب‌های ادبی ساخته شده‌اند.

پدرخوانده» [The Godfather] اثر ماریو پوزو [Mario Puzo]

پدرخوانده | ماریو پوزو

فیلم سینمایی «پدرخوانده» به اذعان عاشقان سینما بهترین فیلم تاریخ سینما در تمام دوران است. این شاهکار سینمایی، از روی کتابی به همین نام اقتباس شده و موفقیت و درخشش فیلم در تمام زمینه‌ها، سبب شده تا فیلم از کتابش مشهورتر شود. «پدرخوانده» [The Godfather] را ماریو پوزو [Mario Puzo]، نویسنده، فیلمنامه‌نویس و روزنامه‌نگار امریکایی در سال 1969 منتشر کرد و کتاب هم خیلی زود مورد توجه مردم قرار گرفت و با اختلاف در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار گرفت. پس از فروش پایین دو کتاب قبلی پوزو، او «پدرخوانده» را با هدف فروش زیاد و تأمین هزینه‌های پنج فرزندش نوشت. پوزو ایده کتاب را هم بنا به توصیه ناشر کتاب قبلی‌اش نوشت که به او پیشنهاد کرده بود اگر داستان‌های مافیایی کتاب را بیشتر کند کمک زیادی به فروش کتاب می‌کند. آن زمان باندهای مافیایی در جهان حسابی فعال بودند و مردم دوست داشتند بیشتر درباره آنها و روابط و زد و بندهای کاری‌شان بدانند. پس از گل کردن کتاب، کمپانی پارامونت امتیاز کتاب را خرید و در سال 1972 اولین نسخه سینمایی را از کتاب ساخت. پزو نه تنها با فروش کتاب توانست هزینه‌های خانواده‌اش را بدهد بلکه به عنوان فیلمنامه‌نویس هم در فیلم مشارکت کرد و پس از موفقیت‌های فیلم در سطح جهان، کتابش شهرتی جهانی گرفت.

ریتا هیورث؛ رستگاری در‌شاوشنک | استیون کینگ
فیلم «رستگاری در شاوشنک» سال‌های سال است در صدر جدول سایت معتبر IMDb قرار دارد و بنا به اذعان علاقه‌مندان بهترین فیلم تاریخ سینما به شمار می‌رود. با وجود شهرت غیرقابل تصور فیلم در میان مردم جهان، بسیاری در جریان منبع اقتباس فرانک دارابونت نیستند. کتاب «ریتا هی‌ورث و رهایی از شاوشنک» [Rita Hayworth and Shawshank Redemption] اولین بار در سال 1982 منتشر شد و دارابونت در سال 1994 فیلمی سینمایی از روی کتاب ساخت. با وجود موفقیت‌های رمان کینگ، اما فیلم دارابونت، خیلی زود در میان مردم جهان محبوب شد و در جدول‌های رتبه‌بندی در صدر قرار گرفت. هنوز طرفداران فیلم «رستگاری در شاوشنک» نمی‌دانند فیلم محبوب‌شان با اقتباسی از رمانی نه چندان بلند ساخته شده است. هرچند دارابونت تغییراتی در فیلم ایجاد کرده ولی شخصیت‌ها و بن‌مایه فیلم را از کتاب گرفته است. کتابی که در میان 60 رمان نویسنده‌اش، بهترین اثرش محسوب می‌شود.

فارست گامپ | وینستون گروم
فیلم «فارست گامپ» با بازی تحسین‌برانگیز و بی‌نظیر تام هنکس به قدری در دنیای سینما محبوب و تماشایی شده که سخت می‌شود تصور کرد این فیلم از روی یک کتاب ساخته شده است. فیلم در سال 1994 پرفروش‌ترین فیلم سال در جهان شد و 6 جایزه اسکار ازجمله اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری مرد را به خود اختصاص داد. اما باید به طرفداران این فیلم گفت، در سال 1986 رمان «فارست گامپ» توسط وینستون گروم نویسنده امریکایی نوشته شد. داستان کتاب از زبان شخصیتی ساده و کم‌هوش به نام فارست گامپ روایت می‌شود که تنها بخشی از ذهنش فعالیت زیادی دارد و به‌خاطر فعالیت همین بخش از ذهنش، به موفقیت‌های زیادی می‌رسد. کارگردانی هنرمندانه رابرت زمیکس با بازی بدون نقص تام هنکس، عامل مهمی شده تا فیلم از کتابش جلو بزند. تام هنکس با بازی‌اش در این فیلم، طوری به شخصیت گامپ جان و جلوه داد که توانست یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینما را از خود به یادگار بگذارد.

پاپیون | هانری شاریر
نکته‌ای که بسیاری از طرفداران رمان و فیلم «پاپیون» نمی‌دانند، این است که هانری شاریر در کتابش، سرگذشت خودش را نوشته است. شاریر در دهه 30 میلادی به جرم قتل دستگیر شد و به زندان افتاد. او برای فرار از زندان چندین بار تلاش نافرجام داشت و در نهایت با یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده، از زندانی در امریکایی جنوبی فرار کرد و خودش را به ونزوئلا رساند. وقتی او بعدها به فرانسه بازگشت و در سال 1969 کتاب «پاپیون» را نوشت، همه چیز برایش تغییر کرد. بیست سال پس از فرار نهایی شاریر و انتشار کتاب، تحسین‌های زیادی برای نویسنده درنظر گرفته شد. کتاب او در میان مردم جهان به نمادی برای امید، استقامت و تلاش برای آزادی تبدیل شده است. به خاطر لوکیشن‌های سخت رمان، ساخت اقتباس از «پاپیون» سخت به نظر می‌رسد اما فرانکلین جی. شافنر با فیلم سینمایی‌اش کاری کرد تا کتاب تحت‌الشعاع قرار بگیرد. بازی‌های درخشان استیو مک‌کوئین و داستین هافمن در کنار موسیقی محسورکننده جری گلدسمیت، «پاپیون» را به یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما بدل کرد.

سکوت بره‌ها | توماس هریس
زمانی که توماس هریس در حال نوشتن از روانپزشکی جانی و باهوش به نام هانیبال لکتر بود، تصورش را نمی‌کرد کسی بتواند چنین فضای عجیب و دلهره‌آوری را به فیلمی تماشایی تبدیل کند. تنها سه سال پس از انتشار کتاب، جاناتان دمی، کار اقتباس از «سکوت بره‌ها» را انجام داد و فیلمش آنقدر خوب از آب درآمد که به مرور زمان، نام «سکوت بره‌ها» با فیلم سینمایی‌اش مترادف شد. آنتونی هاپکینز با میمیک صورت مرموز و پر رمز و رازش بهترین انتخاب برای نقش دکتر هانیبال بود و فیلم، بخش زیادی از موفقیتش را مدیون بازی هاپکینز است. با اینکه فیلم در سال 1991 بسیار مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت اما هریس هیچ‌وقت حاضر به تماشای فیلم نشد. البته این ندیدن فیلم به اختلاف یا بد بودن فیلم برنمی‌گشت بلکه هریس عادت داشت، فیلم و سریال‌هایی که از روی کتاب‌هایش ساخته می‌شد را نبیند.

درخشش | استیون کینگ
شاید خیلی از دوستداران سینمای استنلی کوبریک نمی‌دانند که او فیلم مهیج «درخشش» را با اقتباسی از رمان استیون کینگ ساخته است. چرا که کوبریک به عنوان سینماگری مؤلف، علاقه زیادی به ساختن سناریو‌های خودش داشت و درخشش جزو معدود فیلم‌های اقتباسی این کارگردان به شمار می‌رود. البته کوبریک فیلمنامه را به سبک و سیاق خودش نوشت و همین بعدها موجب اختلاف میان او و کینگ شد. فیلم در زمان اکران با واکنش‌های مثبتی روبه‌رو نشد اما هرچه زمان گذشت ارزش‌های هنری «درخشش» بیشتر مشخص شد. این وضع تا جایی پیش رفت که «درخشش» به یکی از فیلم‌های کالت سینمادوستان تبدیل شد و جنون جک نیکلسون در فیلم، جزو دلهره‌آورترین صحنه‌های تاریخ سینما لقب گرفت.

کن کیسی [Ken Kesey] پرواز بر فراز آشیانه فاخته» [one flew over the cuckoo's nest]

پرواز‌بر‌فراز آشیانه فاخته | کن کیسی
کن کیسی [Ken Kesey] رمان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» [one flew over the cuckoo's nest] را در سال 1962 به رشته تحریر درآورد و یک دهه پس از انتشار کتاب، فیلمی با همان نام که در ایران با عنوان «دیوانه از قفس پرید» شناخته می‌شود از کتاب ساخته شد. داستان کتاب در آسایشگاهی روانی می‌گذرد و خواننده با شخصیت‌های مختلفی در آسایشگاه آشنا می‌شود. نویسنده نگاهی بنیادین به مفهوم عقل، دیوانگی، نظارت و آزادی دارد و هنرمندانه تمام این مفاهیم را در قالب آسایشگاه و بیمارانش نشان می‌دهد. میلوش فورمن در سال 1975 فیلمش را با اقتباس از رمان کیسی ساخت تا یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما ساخته شود. فیلم از تمام جهات بی‌نظیر است و بخش عمده‌ای از موفقیتش را مدیون داستان کیسی است. بازی جک نیکلسون در فیلم عالی است و تلاش‌هایش جهت مقابله با سرپرستاران و رهایی از آسایشگاه، به بهترین شکل درآمده است. فورمن از همان آغاز فیلم طوری تمام اجزا را کنار هم قرار داده است که تا پایان بیننده را با خود همراه می‌کند. پایان‌بندی میخکوب‌کننده فیلم نیز شوک نهایی را به مخاطب می‌زند تا اثر جادویی فیلم تا همیشه در ذهنش ثبت شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...