1. بی ارزش: در مورد دانستن قیمت همه چیز و ارزش هیچ چیز
آیا می‌توانید برای چیزهایی مانند محیط زیست و سلامت، ارزش پولی قائل شوید؟ بسیاری از اقتصاددانان سعی کرده‌اند این کار را انجام دهند و اگرچه این کار نسبتا سرد و حساب شده به نظر می‌رسد؛ اما اغلب بحث در این مورد است که چگونه دولت‌ها تصمیم می‌گیرند؛ چه چیزی برایشان مهم است. مشکل اینجاست که وقتی اعداد در مسیر ما قرار می‌گیرد و تلاش می‌کنیم مشکلاتی را که با آن روبه‌رو هستیم حل کنیم، قطب‌نمای اخلاقی ما اغلب نادیده گرفته می‌شود.

Priceless: On Knowing The Price Of Everything And The Value Of Nothing

در کتاب «بی‌ارزش» [Priceless: On Knowing The Price Of Everything And The Value Of Nothing] فرانک آکرمن [Frank Ackerman] و لیزا هاینزرلینگ [Lisa Heinzerling] استدلال می‌کنند که تحلیل هزینه و فایده که تعریف می‌کند جامعه با چه قیمتی اداره می‌شود به شدت برای محیط زیست مضر است و مسائلی مانند «تغییرات آب و هوایی» و سلامت باید با استفاده از ارزش‌های دموکراتیک و اخلاقی به جای ارقام مورد بررسی قرار گیرد.

تیم جکسون [Tim Jackson] رفاه بدون رشد» [Prosperity Without Growth Economics for a Finite Planet]

2. رفاه بدون رشد: اقتصاد برای سیاره محدود
رشد اقتصادی از دیرباز به عنوان راه حل همه مشکلات، به عنوان مهمترین شاخص موفقیت در جامعه مدرن مطرح شده است. با این حال، اخیراً این ایده به چالش کشیده شده است به ویژه احزاب سبز اروپا استدلال کرده‌اند که رشد بی‌پایان برای تعدادی از چیزها، به ویژه محیط زیست مضر است. تیم جکسون [Tim Jackson] در «رفاه بدون رشد» [Prosperity Without Growth Economics for a Finite Planet] استدلال می‌کند که رشد اقتصادی در کشورهای توسعه‌یافته باید متوقف شود. مصرف رو به رشد، سطح شادی شهروندان را بهبود نمی‌بخشد و مهمتر از همه اکوسیستم‌های جهان نابود خواهند شد؛ مگر اینکه دیدگاه متفاوتی نسبت به پیشرفت داشته باشیم. جکسون استدلال می‌کند که انسانها می‌توانند با در نظر گرفتن محدودیت‌های سیاره‌ای که منابع بسیار محدودی دارد، موفق شوند.

اقتصاد محیط زیست؛ مقدمه‌ای بسیار کوتاه[Environmental Economics: A Very Short Introduction] استیفن اسمیت [Stephen Smith]

3. اقتصاد محیط زیست؛ مقدمه‌ای بسیار کوتاه
در این مقدمه بسیار کوتاه [Environmental Economics: A Very Short Introduction] استیفن اسمیت [Stephen Smith] نشان می‌دهد که چگونه حوزه اقتصاد محیط زیست به چگونگی تأثیر فعالیت‌ها و سیاست‌های اقتصادی بر محیطی که در آن زندگی می‌کنیم می‌نگرد. این کتاب در مورد مسائل زیست محیطی از جمله کنترل آلودگی؛ کاهش آسیب‌های زیست محیطی؛ سیاست‌های تغییر آب و هوای جهانی، پرسشهایی در مورد اینکه چگونه باید ملاحظات زیست محیطی و اقتصادی را متعادل کنیم و سیاستهای دولت‌ها باید چه شکلی داشته باشند بحث می‌کند.
[این کتاب با ترجمه کاظم بیابانی‌خامنه و توسط نشر آماره به فارسی منتشر شده است.]

اکولوژی تجارت» [The Ecology of Commerce] اثر پل هاکن [Paul Hawken]

4. اکولوژی تجارت: اعلامیه پایداری
کتاب «اکولوژی تجارت» [The Ecology of Commerce] اثر پل هاکن [Paul Hawken] با طرح این استدلال که تاجران باید تجارت را متحول و آن را پایدار کنند، با تضاد بین مشاغل و حفاظت از محیط زیست مواجه می‌شود. کتاب او بر این واقعیت استوار است که تجارت همان طور که در حال حاضر کار می‌کند به فراتر رفتن از محدودیت‌های سیاره‌مان به ما کمک می‌کند و در این فرآیند اکوسیستم‌هایی را که برای بقا به آن نیاز داریم نابود می‌کند. او معتقد است که قاعده کلی موجود کسب و کارها برای کسب درآمد باید به چالش کشیده شود و از طریق نوآوری و خلاقیت، تجارت می‌تواند برای خدمت اصلاح شود.

سرمایه‌داری» [CAPITALISM: AS IF THE World Matters] جاناتان پوریت [Jonathon Porritt]

5. سرمایه‌داری: انگار دنیا مهم است
جهان کنونی عمدتاً سرمایه داری است؛ به ویژه در کشورهایی که بیشترین خانه‌های گلخانه‌ای را تولید می‌کنند. حتی کشورهایی مانند چین که دارای حکومت‌های اقتدارگرای اجتماعی هستند در چند دهه اخیر به سمت اقتصاد سرمایه‌داری حرکت کرده‌اند. در کتاب «سرمایه‌داری» [CAPITALISM: AS IF THE World Matters] جاناتان پوریت [Jonathon Porritt] به این سؤال می پردازد که آیا این سیستم اقتصادی اصلاً قادر است تغییراتی را که ما برای نجات محیط زیست باید ببینیم ارائه دهد؟ آیا می‌تواند آینده‌ای پایدار و سبز را به ما ارائه دهد؟ پوریت معتقد است که باید بتواند؛ حتی اگر ایمان ما و سیاستمداران به سیستم متزلزل شده باشد؛ زیرا این تنها سیستمی است که ما واقعا داریم.

اقتصاد محیط زیست» [Environmental economics] اثر چارلز کولستاد [CHARLES D. KOLSTAD]

6. اقتصاد محیط زیست
آیا به دنبال کتاب درسی هستید که صرفاً  بر اقتصاد محیط زیست متمرکز باشد؛ آیا می‌خواهید مستقيماً به اصل مطلب بپردازید؟ با فرض تسلط بر دانش اقتصاد خرد و کلان، کتاب «اقتصاد محیط زیست» [Environmental economics] اثر چارلز کولستاد [CHARLES D. KOLSTAD] دقیقاً این کار را انجام می‌دهد. این کتاب در حالی که ایده های جدیدتری برای مطالعه و تجزیه و تحلیل محیط در رابطه با اقتصاد، مانند سایر کتابهای فهرست ما ارائه نمی‌کند، با این حال یک نمای کلی از اینکه این رشته در حال حاضر چگونه به نظر می‌رسد به شما ارائه می‌دهد.
[این کتاب با ترجمه سمیه امیرتیموری، علی دهقانی و اعظم رضایی توسط انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان منتشر شده است.]

تجارت فردا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...