کتاب «نامه و نامه‌نگاری در شاهنامه» نوشته جوره‌بیک نذری و علی محمدی‌خراسانی منتشر شد.

نامه و نامه‌نگاری در شاهنامه جوره‌بیک نذری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب نخستین‌بار در دهه ۸۰ خورشیدی در تاجیکستان و به خط سیریلیک منتشر شد و پس از آن با مقدمه علی‌اصغر شعردوست (سفیر وقت ایران در تاجیکستان) به خط فارسی برگردانده شد و به تعداد محدود در تاجیکستان به نشر رسید. اکنون، به مناسبت درگذشت جوره‌بیک نذری، ویراست تازه این کتاب در ایران منتشر شده است.

«نامه و نامه‌نگاری در شاهنامه» به ویراستاری حسن قریبی، مدیر اداره روابط بین‌الملل فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در ۲۰۲ صفحه و با شمارگان ۵۰۰ نسخه با قیمت ۵۲هزار تومان توسط انتشارات آروَن منتشر شده است.

در معرفی این کتاب عنوان شده است: شاهنامه اثری عظیم و گران‌سنگ است که از وجوه و ابعاد گوناگون، شایسته توجه است. توجه خاص تذکره‌نویسان و ادیبان و شاعران متقدم به شاهنامه گواه این مدعاست. در روزگار ما نیز دانشمندان و ادیبان شناخته‌ای به جست‌وجو در شاهنامه پرداخته‌اند و هریک به قدر تشنگی از این دریای ناپیداکران، چشیده‌اند.

یکی از موضوعاتی که توجه بسیاری از خوانندگان و پژوهندگان شاهنامه را به خود جلب کرده است توجه حکیم توس به نامه و نامه‌نگاری در جای‌جای داستان‌های شاهنامه است؛ موضوع کتاب حاضر که دو تن از پژوهشگران نامدار تاجیک آن را دست‌مایه پژوهشی عالمانه قرار داده‌اند.

فهرست مندرجات مجموعه حاضر، به‌جز یادداشت ویراستار و مقدمه‌های آن، از این قرار است:

فصل اول: نامه و نامه‌نگاری در شاهنامه (نظر اجمالی به نامه و نامه‌نگاری در فرهنگ فارسی‌زبانان، نامه‌های شاهنامه و آداب و هنر نامه‌نگاری فردوسی در آن‌ها)؛

فصل دوم: محتوای نامه‌های شاهنامه (نامه‌های شاهان به شاهان، نامه‌های شاهان به پهلوانان و نامه‌های پهلوانان به شاهان، نامه‌های شاهان به کارداران و کاردانان، نامه‌های خویشاوندان به خویشاوندان)؛

فصل سوم: نظری به نامه‌های شاهنامه از روی موضوع (فرمان‌نامه، فتح‌نامه و پیروزی‌نامه، صلح‌نامه و عهدنامه، احوال‌نامه، پند و اندرزنامه)؛

خاتمه؛ ضمیمه (نمونه‌ای چند از نامه‌های شاهنامه، فتح‌نامه منوچهر نزد فریدون، نامه فرستادن زال سوی سام و احوال نمودن، نامه کاووس به رستم و خواندن او را به جنگ سهراب، نامه نوشتن اسفندیار به گشتاسپ و پاسخ آن، نامه نوشتن اسکندر نزد بزرگان ایران...).

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...