پیام رفته بازرگانی بخواند! | اطلاعات


شعر فرانو، شعر لحظه‌های هشیاری است. در یک آن جرقه می‌زند، شکل می‌گیرد و ثبت می‌شود. ویژگی‌های عدیده‌ای دارد که مهمترین آنها سادگی، کوتاهی، طنز نهان و لحن ملموس و عادی مردم است. فرانو شعار نمی‌دهد. با عاشقانه‌های لوس و مبتذل رایج در شعر امروز فاصله دارد. اصولاً از ضمیر دوم شخص مفرد مؤنث مفلوک متنفر است. به زندگی امروز، محیط زیست و فجایع دنیای دیوانۀ دیوانه می‌پردازد. خانواده دوست است.

شعر طنز شایسته سالادی  محسن شربتیان

طنز شریف را می‌شناسد و لذا با لودگی و خنده گیری به هر قیمت مخالف است.
طنز فرانو در پوسته، عوام و در هسته، خواص را درگیر می‌کند و لذت متن را به او می‌چشاند. فرانو از آغاز دهه هشتاد با مجموعه شعر «بفرمائید بنشینید صندلی عزیز!» با ماست و خواهد بود.
شاعران خوشفکری در نقاط مختلف این مرز پرگهر، مجموعه‌های ارجمندی از فرانو به چاپ رسانده اند که هریک با فراز و نشیب‌هایی، عطر و بوی خاص خود را دارند.

یکی از این مجموعه‌ها «شایسته سالادی» از شاعر جوان کرمانشاهی، محسن شربتیان است. شربتیان در این مجموعه، هرسوژه‌ای را که در لحظات خود کشف کرده، در سطرهایی غیر مترقبه به ثبت رسانده است.

آن هم با فینالی غافلگیرانه که امید است در مجموعه‌های بعدی همصدا با وسعت سوژه هایش، به مفاهیم و معانی شگرف نائل آید.

او در این مجموعه، از «هیچ»، «چیز»ساخته است و در عنوان بندی و فینال شعرها حرفی برای گفتن دارد.

شاعر، سرشار از شعور اجتماعی است و شعرهایش شوخ ترین ترانه انسان معاصر است. آن هم در عصری که انسان، هویت خود را از دست داده است. شربتیان در شعرهایش شربت گوارایی از سوژه‌های نجیب انسانی فراهم آورده است.

اصلی ترین خصوصیتش سهل و ممتنع بودن آن است که گاهی به مخاطب این جسارت را می‌دهد که او نیز مشابه آنها را در سه سوت بسراید! اما با کمی دقت در ساختار شعرها و کشف صنایع و ظرایف بیان موجود در بطن سطرها متوجه می‌شود که فرانو، عصارۀ هنر و فنّ رندانۀ شعر فارسی است که از رودکی تا هنوز ادامه دارد و غزل‌های حافظ، رندانه ترین نمونه آن است.

محسن شربتیان با اولین مجموعه شعرش قدم به حلقه ادبی فرانو گذاشته است. امید است که به یاری انتشارات نوپای فرانو، اعتبار خاصی در بین راهیان فرانو کسب نماید.

شاعران نوپای فرانو، همواره یادشان خواهد ماند که شعر فرانو هرچند ساده است، اما آسان نیست. پشتوانۀ دیرسالی از تجربۀ شاعران بزرگ دارد و هر کلمه در هر سطر، آگاهانه چیده شده و بازی صرف با کلمات نیست و برای تقبیح بی شعوری و حماقت آمده است.

لطفاً هریک از شعر‌های این مجموعه را دو بار بخوانید و قبل از مصرف، ذهن خود را از وزن و قافیه و صنایع سنگین و سبک شعر شاعران پرسنلی بتکانید.
چرا که فرانو، شعر شیدایی شور و شعور است و آمده تا آنچه را که زبان به گفتن آن عادت نکرده، با صمیمانه ترین وجهی برای شما بیان کند. لطفاً طنز فرانو را جدی بگیرید.

در اینجا چند نمونه از مجموعۀ «شایسته سالادی»، گوارای وجودتان باد:

عرضه بی تقاضا
شعر، باید پیام داشته باشد / پیام، رفته بازرگانی بخواند/ هر چه زور می‌زنم پیامم نمی‌آید/ ببخشید این شاعر چیزی برای عرضه ندارد/ بی‌عرضه است!

صفویان
من، در صف انتظار به دنیا آمدم / پدر، در صف نفت از دنیا رفت / مادر، در صف نذری به مراد رسید / خواهر، در صف وام ازدواج طلاق گرفت / شما هم، به جای خواندن این اراجیف / بفرمایید ته صف!

کلاغ پر
پرندگان را پراندیم / چرندگان را چریدیم / درندگان را دریدیم/ به اشرف بگو مخلوقات، منقرض شد!

اسب بخار
سیبی آدم را از بهشت چید / دو سیب شد و خود را بالا کشید / اما بخار از هیچ آدمی برنخاست!

هفت خط
پدر به ته خط رسید / مادر به زیر خط / خواهر خط به خط شد / برادر خط شکسته / و من پاره خط / خدایا بشر را به سر خط برسان!

بوقلمون
تا بوق سگ، کارمی کنیم / با بوق، سوار می‌شویم / با بوق، پیاده / با بوق، سلام کردیم / با بوق، خداحافظی / به جای نبوغ، به بوق روی آوردیم / به عهد بوق خوش آمدید!

مسخ
یوسف از چاه درآمد / عزیز مصر شد / من از چاه درآمدم / تخلیه چاه شدم!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...