انگلیسی‌ها این بار چه کرده‌اند؟ | ایبنا


درست که ملی‌گرایی چارچوب سیاسی غالب جهان مدرن به شمار می‌آید، اما هم الزام اندیشیدن به آن و هم تلاش و تکاپو برای تبیین آن در کشورهای مختلف حتی در مرکز تولدش یعنی در اروپای غربی –به دوره‌ای خاص از موجودیت هر کشور باز می‌گردد. بیرون از جهان غرب و برای اکثر قریب به اتفاق کشورهای غیرغربی، این دوره‌ی خاص به پایان جنگ اول جهانی بازمی‌گردد. پایان جنگ اول جهانی سرآغاز دوران جدیدی در سیاست بین‌الملل بود که آن را عصر دولت-ملت‌ها می‌نامند.

خواندن فراسوی مرزها؛ افغان‌ها، ایرانی‌ها و ملی‌گرایی ادبی» [Reading across borders : Afghans, Iranians, and literary nationalism] تالیف آریا فانی [Aria Fani]

بیشتر پژوهش‌هایی که به دگرگونی‌ها و تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران در یکصد و پنجاه سال اخیر پرداخته‌اند، آنها را در چارچوب نظریه‌ی مدرنیزاسیون مورد نقد و ارزیابی قرار داده‌اند. کتاب «خواندن فراسوی مرزها؛ افغان‌ها، ایرانی‌ها و ملی‌گرایی ادبی» [Reading across borders : Afghans, Iranians, and literary nationalism] تالیف آریا فانی [Aria Fani] و ترجمه علی قاسمی منفرد که از سوی نشر شیرازه به بازار کتاب آمد، با پرداختن به دولت-ملت‌سازی از طریق گشودنِ بحث ملی‌گرایی، استثنایی است بر این قاعده.

انگلیسی‌ها این بار چه کرده‌اند؟
این کتاب در چهار فصل به شکل‌گیری گفتمان مدرن ادبیات (۱۳۴۰-۱۲۴۰)، روابط ادبی ایران و افغانستان و ملی‌گرایی رمانتیک (۱۳۲۴-۱۳۰۰)، انجمن‌ها و گسترش ادبیات در ایران (۱۳۲۵-۱۲۹۵)، نهادینه‌سازی ادبیات فارسی در افغانستان (۱۳۳۵-۱۳۱۰)، فرجام سخن: زائران ملی و اسطوره ایران بزرگ و پیوست به زندگینامه‌های برخی ادبا پرداخته است.

در پیشگفتار این کتاب به قلم مولف کتاب می‌خوانیم: سال ۲۰۱۷ ایمیل‌های زیادی از دوستان افغانستانی و ایرانی دریافت کردم که با شور و حرارت از من می‌خواستند دادخواستی را علیه بنگاه خبررسانی بریتانیا (بی.بی.سی.) امضا کنم. اولین واکنش من آن بود که «عجب، انگلیسی‌ها این بار چه کرده‌اند؟». ماجرا از این قرار بود که بی.بی.سی. در فیسبوک، در کنار صفحه‌ی بی.بی.سی. فارسی، یک صفحه را هم به نام بی.بی.سی. دری راه‌اندازی کرده بود. این موضوع بسیاری از افغانستانی‌های فارسی زبان را خشمگین کرده بود؛ آنها باور داشتند فارسی و دری به یک زبان تعلق دارند و این بهره‌گیری از دری تلاش آشکاری است در جهت جدایی و انزوای بیشتر آنها از جمعیت فارسی زبانی که بیرون از مرزهای افغانستان زندگی می‌کنند. عبداللطیف پدرام، نماینده‌ی مجلس نمایندگان مردم یا ولسی جرگه افغانستان، این حرکت را به عنوان حرکتی رذیلانه و تفرقه‌افکنانه محکوم کرد.

ایران و افغانستان: یک تاریخ ادبی مشترک
در سال ۱۳۱۱ مجله‌ی کابل مقاله‌ای با عنوان «گفت‌وگو با استاد عبدالوهاب محمدحسن عزام» منتشر کرد. در زیربخش یک تاریخ ادبی مشترک می‌خوانیم: اصل مقاله به عربی و مربوط به روزنامه‌ی مصری الهلال بود. عزام (د .۱۳۳۸) محقق، مترجم و دیپلمات برجسته‌ی مصری بود که در ادبیات فارسی نیز تبحر داشت. مقاله با اظهار تاسف نسبت به این واقعیت آغاز می‌شود که بیشتر ادب‌پژوهان شرقی، در آن دوران، درگیری اصلی‌شان با میراث ادبی زبان‌های اروپایی، همچون انگلیسی و فرانسوی است. اما نویسنده‌ی ناشناس این متن می‌گوید محتمل است که این جریان به لطف نوزایشی در ادبیات عربی، ترکی و فارسی دگرگون شود. پس از آن به روابط ادبی فارسی و عربی می‌پردازد و اشاره‌ای دارد بر نهضت ترجمه در دوران خلافت عباسی. این یادداشت درآمدی است بر مصاحبه‌ی نویسنده با محقق و مترجم مصری درباره‌ی ادبیات فارسی.

مسئله‌ی تامل‌برانگیز تاریخ‌نگاری ایران‌محور
نویسنده به مسئله‌ی تامل‌برانگیز تاریخ‌نگاری ایران‌محور اشاره می‌کند و می‌نویسد: بیشتر مطالعاتی که درباره‌ی ادبیات مدرن فارسی انجام شده تا حد زیادی مرزهای مرتبط با دولت- ملت را تقویت و تثبیت کرده‌اند. بررسی‌های درباره‌ی جوامع فارسی زبان تاجیکستان، افغانستان و ایران یا به طور جداگانه یا بیشتر در نسبت با اروپا (در مورد ایران) و آسیای مرکزی و جنوبی (در مورد افغانستان) بوده است. در نتیجه مفهوم‌سازی ما از ملی‌گرایی ادبی در این جوامع کاملاً به هم پیوسته تا اندازه‌ی زیادی مجزا مانده است. این حوزه توجه چندانی به روابط ادبی و پژوهشی میان روشنفکران ایرانی، تاجیک، افغان و جنوب آسیا نداشته و از آن مهم‌تر نحوه‌ی اثرگذاری تعاملات فرهنگی و سیاسی را در شکل‌گیری چارچوب کلی ادبیات فارسی در عصر ملی‌سازی نادیده گرفته است.

شکل‌گیری گفتمان مدرن ادبیات (۱۳۴۰-۱۲۴۰)
این فصل به شرح شکل‌گیری ادبیات به منزله‌ی یک مقوله‌ی فرهنگی و استعماری در ایران و افغانستان و در میان جمعیت پراکنده‌ی آنان می‌پردازد. تعبیر «استعماری»، هم گفتمانی و هم تاریخی است زیرا که تحقق مدرنیته در جهان جنوب نمی‌تواند از رابطه با گفتمان‌های استعماری قدرت و دانش برکنار باشد. مقوله‌ی مفهومی و مدرن ادبیات در ایران و افغانستان در اواخر سده‌ی سیزدهم و اوایل سده‌ی چهاردهم پدیدار شد؛ مفهومی که امروزه به معنای پیکره‌ای متن بنیاد است که هویت تاریخی و دستاوردهای تمدنی گروه یکپارچه‌ای از مردم را دربرمی‌گیرد.

روابط ادبی ایران و افغانستان و ملی‌گرایی رمانتیک
این فصل به یکی از منابع می‌پردازد، یعنی روزنامه‌ها و نشریات، تا به این وسیله گونه‌های ماندگار جامعه‌پذیری را که حتی با ظهور یگانگی فرهنگی نیز از خود پایداری به خرج دادند، در کانون توجه قرار دهد. می‌خواهیم ببینیم که نشریات و روزنامه‌ها چگونه در آن دوران شکل گرفتند؛ رسانه‌ای که برای روشنفکران جالب توجه بود چون می‌توانستند از طریق آن درباره‌ی موضوعات مختلف، در مقیاس محلی و فرامنطقه‌ای بحث و گفت‌وگو کنند. نشریات پایگاهی قدرتمند برای تفکر ملی در ایران و افغانستان و بسیاری از دولت-ملت‌های نوظهور بودند. اما این فقط نیمی از ماجراست. نیمه‌ی دیگر حکایت از آن دارد که الزامات فرهنگی و سیاسی دولت-ملت روشنفکران را از گفت‌وگو و تعامل با همتایان‌شان در دیگر کشورها بازنداشت. ادعای فصل حاضر آن است که شکل‌گیری ملی‌گرایی در ایران و افغانستان بدون روابط و کشمکش‌های فرامنطقه‌ای فرهنگی و ادبی یکسره توجیه‌ناپذیر می‌بود. به عبارتی، افغان‌ها و ایرانی‌ها در فرآیند تبدیل شدن به اجتماعاتی ملی و مدرن به یکدیگر-و به دیگران- نیاز داشتند.

چانه‌زنی در باب زبان، ادبیات و تاریخ سلسله پادشاهی
در اواخر سده‌ی سیزدهم برخی از شخصیت‌ها و سلسله‌های تاریخی برای اندیشه‌وران ایرانی و افغان به چراغ راه بدل شده بودند و در میان آنان، بیش از همه، نادرشاه شخصیت نظرگیری بود. در شکل‌گیری حکومت پهلوی در ۱۳۰۴ نشان از تغییری در درک و دریافت تاریخ‌نگارانه از پادشاهی ترکی-فارسی در سده‌ی دوازدهم داشت. نادر که سیمایی تخریبگر و خشن داشت از سوی نخبگان پهلوی، در مقام قهرمانی ملی، جلوه‌ای اسطوره‌ای به خود گرفت تا شکوه و افتخار از دست رفته‌ی ایران را پس از دوران صفوی، مرمت و بازسازی کند. هدف این تلاش به ویژه آن بود که پادشاهی قاجار را در مقابل نادر، خودکامگانی ضعیف نشان دهند. که تحت فرمان‌روایی آنها یکپارچگی سرزمینی ایران از دست رفت و راه چپاول برای قدرت‌های امپریالیستی گشوده شد.

کتاب «خواندن فراسوی مرزها؛ افغان‌ها، ایرانی‌ها و ملی‌گرایی ادبی» تالیف آریا فانی و ترجمه علی قاسمی منفرد با ۳۲۰ صفحه از سوی نشر شیرازه منتشر شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...