کتاب «کلانشهر و فرهنگ: جستارهای انسان‌شناختی درباره پژوهش شهری، فرهنگ و سیاست شهری» نوشته نعمت‌الله فاضلی توسط انتشارات فرهامه منتشر و راهی بازار نشر شد.

کلانشهر و فرهنگ: جستارهای انسان‌شناختی درباره پژوهش شهری، فرهنگ و سیاست شهری نعمت‌الله فاضلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نویسنده این‌کتاب تلاش کرده مساله شهر و کلانشهر در ایران امروز را بررسی کرده و روایت‌هایی از ابعاد این‌مساله به‌صورت مردم‌نگاری ارائه کند. شهر و کلانشهر بزرگ‏ترین دستاورد عینی تجربه تجدد ایرانی است. این تجربه بزرگ، مجموعه وسیعی از دستاوردهای سازنده برای جامعه ایران داشته و بدون تردید شهرها و کلانشهرهای امروز ایران برای انسان ایرانی زمینه و فضایی برای زیستن و شکوفاشدن، برای آزادی و فردیت بیشتر، و فضایی برای اشکال پرشماری از برخورداری‌‏ها، لذت‌‏ها، سرخوشی‏‌ها، کسب‏‌وکار و زندگی است.

نعمت‌الله فاضلی در این‌کتاب روایت‌هایی آورده که نشان می‌دهند ایرانیان معاصر، چگونه مسائل را شکل داده، با آن‌ها زندگی کرده و این‌زندگی در کلانشهر را تجربه می‌کنند. از این‌طریق، نویسنده کتاب پیش‌رو نشان داده ایرانیان چگونه از این‌طریق، یک‌فرهنگ را به وجود می‌آورند.

مساله فرهنگ برای نویسنده این‌کتاب، ساختار از پیش‌تعیین‏‌شده یا شکل‏‌گرفته نیست. بلکه تفسیرها، عملکردها و اجراهای ما در موقعیت کنونی است. فرهنگ در این چشم‏‌انداز، شیوه‌‏ای از کلیت زندگی است که به‌صورت جمعی دائماً ساخته و پرداخته می‌‏شود و درعین‏‌حال تغییر می‌‏کند و از شکل و شمایلش می‌‏افتد. فرهنگ در اینجا نه شکل آرمانی زندگی است و نه آرمان‏ زندگی، بلکه مجموعه تقلاهایی است که انسان ایرانی کلانشهرنشین برای برآوردن نیازها و در واکنش به ضرورت‏‌ها و اقتضائات روز انجام می‏‌دهد؛ به تعبیری «فرهنگ همچون عمل» است.

نکته دیگر درباره کتاب «کلانشهر و فرهنگ» این است که نویسنده‌اش تلاش کرده دور از نظریه‌های کلیشه‌ای و مرسوم غربی، با دیدگاه‌های بومی و از چشم‌انداز محلی شهر تهران، وضعیت پیچیده، فرهنگ و مردم‌شناسی این‌منطقه را بررسی کند.

بحران فرسایش سرمایه اجتماعی، بحران اعتیاد، بحران ناکارآمدی نظام دیوان‏سالار، بحران نابرابری‏‌های اقتصادی و اجتماعی، بحران گسست نسل‏ها، بحران فروپاشی خانواده، بحران فقر و بیکاری، بحران انزوا و تنهایی فرد، بحران مصرف و مصرف‏گرایی، بحران عقب‌‏ماندگی بین‏‌المللی و سایر بحران‌‏های شهری، ازجمله مسائلی هستند که ذهن نویسنده این‌کتاب را به خود مشغول داشته‌اند.

این‌کتاب با 270 صفحه و قیمت 55 هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...