بگذار به هم نزدیک شویم | ایسنا


اروین یالوم، روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست، استاد روان‌پزشکی دانشگاه استنفورد و نویسنده‌ای کم‌نظیر در تلفیق روان‌درمانی با روایت و فلسفه است. در جهانی که علمِ روان، اغلب به پارادایم‌های سردِ بالینی تقلیل می‌یابد، یالوم از تجربه‌ مشترک انسان‌ها، ترس‌های بنیادین، و گفت‌وگو به‌مثابه‌ نجات سخن می‌گوید. او چه در آثار داستانی‌اش چون «وقتی نیچه گریست» و «دژخیم عشق» و چه در نوشته‌های غیرتخیلی مانند «مسئله‌ اسپینوزا» یا «خیره به خورشید نگریستن»، همیشه در جست‌وجوی آن جایی است که علم با تجربه‌ زیسته، با اضطراب هستی، با نیاز به معنا و تماس، تلاقی می‌کند.

«ساعت دل» [Hour of the Heart: Connecting in the Here and Now]  یالوم

یالوم از چهار دغدغه‌ اگزیستانسیال سخن می‌گوید: مرگ، آزادی، تنهایی، و بی‌معنایی. اما در مواجهه با آنها، پاسخ او درمان از طریق «رابطه‌ واقعی» است. از طریق دیدن و دیده‌شدن. کتاب‌های «ساعت دل» [Hour of the Heart: Connecting in the Here and Now] و «هر روز یک قدم نزدیک‌تر» [Every Day Gets a Little Closer - A Twice-Told Therapy]هر دو دقیقاً در همین نقطه ایستاده‌اند: نقطه‌ تماس انسانی، در لحظه، در جلسه‌ی درمانی، در گفت‌وگویی که تنها در زمان حال ممکن می‌شود. این دو کتاب با ترجمه مریم رئیسی از سوی نشر خوب منتشر شده است.

«ساعت دل»: اتصال در اکنون
این کتاب، گفت‌وگویی میان پدر و پسر است. بنجامین یالوم، کارگردان تئاتر، و اروین یالوم، پدرش، روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست، در واپسین سال‌های زندگی اروین در نامه‌نگاری، تأملات، و گفت‌وگوهایی ژرف، از اکنون، از فقدان، از پیری، از خاطره، و از آنچه واقعاً ما را به هم وصل می‌کند سخن می‌گویند.
«ساعت دل» تنها در معنای استعاری‌اش زیبا نیست؛ بلکه اشاره‌ای صریح دارد به جلسات درمانی که «ساعت دل» نامیده می‌شوند- زمانی که روان‌درمانگر و بیمار، بی‌هیچ نقاب یا بازی، در لحظه، با خود و دیگری تماس برقرار می‌کنند.

بنجامین به پدرش نزدیک می‌شود نه‌فقط به‌عنوان پسر، بلکه همچون مردی که تلاش می‌کند معنای زندگی، عشق، و میرایی را بفهمد. اروین، که در پایان عمر است، با شفافیت و سادگی از زوال و غم و درعین‌حال، از زیبایی حضور و تماس سخن می‌گوید.

در این کتاب، خاطرات مشترک، تنش‌های خانوادگی، آشفتگی‌های گذشته، و درنهایت، ترمیم، جایی می‌یابند. رابطه‌ پدر و پسر همچون استعاره‌ای از رابطه‌ درمانگر و مراجع نیز عمل می‌کند: فاصله‌ای وجود دارد، اما اگر شجاعت نگاه‌کردن و صادق‌بودن باشد، تماس ممکن است.
از این منظر، «ساعت دل» ادامه‌ زیسته‌ی نظریه‌های اروین یالوم است، اما این‌بار نه از زبان یک مراجع، بلکه از زبان خودش، در نسبت با پسرش. کتابی درخشان، انسانی و تأثیرگذار درباره‌ عشق در میانه‌ فنا.

«هر روز یک قدم نزدیک‌تر»: دیدن با شنیدن
در این کتاب بی‌سابقه و متهورانه، اروین یالوم پروژه‌ای متفاوت را آغاز می‌کند: با موافقت یکی از مراجعان نویسنده‌اش، جینی الکین، تصمیم می‌گیرند هر دو، جلسه‌های درمانی را جداگانه بنویسند- او از جایگاه درمانگر، و جینی از جایگاه مراجع. نتیجه، اثری خارق‌العاده است: روایتی دوتایی، هم‌زمان از یک رابطه‌ درمانی. ما به ندرت چنین دیدی از دو زاویه بر یک تجربه داریم. این کتاب مثل کالبدشکافیِ نفس است؛ صادق، خالی از زرق‌وبرق، و اغلب دردناک.

خلاصه کتاب هر روز یک قدم نزدیکتر» [Every Day Gets a Little Closer - A Twice-Told Therapy]

جینی الکین با زبان خام و گاه شاعرانه‌اش، زن جوانی است که درگیر فقدان، خودکم‌بینی، روابط ازهم‌گسیخته و ناامیدی از معنا است. اروین یالوم، در آنِ واحد، هم درمانگر است و هم انسان. گاه موفق، گاه نامطمئن. این کتاب نشان می‌دهد که روان‌درمانگر همیشه دانای کل نیست؛ بلکه انسانی است در جست‌وجوی فهمیدن، دیدن، شنیدن.

اما چیزی که «هر روز یک قدم نزدیک‌تر» را خاص می‌کند، نمایش آرام و تدریجی ایجاد اعتماد و تماس واقعی است. در آغاز، فاصله و سردی است. اما کم‌کم، با کلمات، با سکوت‌ها، با خشم و شکست، رابطه‌ای شکل می‌گیرد. کتاب نه یک معجزه‌نامه‌ درمانی، بلکه روایتی صادقانه از راهی ناهموار است.
این اثر را می‌توان یکی از پیش‌قراولان روان‌درمانی مشارکتی دانست؛ جایی که مراجع هم قدرت روایت دارد، نه‌فقط به‌عنوان بیمار، بلکه به‌مثابه‌ راوی.

نتیجه‌گیری: گفت‌وگو، تماس، اکنون
هردو کتاب، هرچند در فرم و لحن متفاوت‌اند، در یک نقطه به هم می‌رسند: تماس انسانی، در لحظه‌ اکنون. چه تماس پدر و پسر در پایان راه، چه تماس درمانگر و مراجع در میانه‌ درد.
اروین یالوم به ما نشان می‌دهد که درمان نه با تکنیک‌های پیچیده، بلکه با بودنِ واقعی در کنار دیگری ممکن می‌شود. با شجاعتِ دیدن و شنیدن. با گفتن جمله‌هایی که شاید هرگز نگفته‌ایم، و شنیدن حرف‌هایی که در اعماقمان مانده‌اند.
در جهانی پر از اضطراب، تکه‌تکه‌شدن و سردی، اروین یالوم و همراهانش یادمان می‌دهند که هنوز می‌توان نشست، نگاه کرد، و گفت: «من اینجا هستم. تو را می‌بینم. بگذار در این ساعتِ دل، به هم نزدیک شویم- هر روز یک قدم...»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...