گروس عبدالملکیان در گفت‌وگو با هنرآنلاین، مطالعه چند کتاب در حوزه‌های مختلف را برای روزهای کرونایی پیشنهاد کرده است:

در زمینه نمایشنامه، خواندن «آتش‌سوزی‌ها» اثر وجدی معود، «پرتره» نوشته اسلاومیر مروژک، «دومین محاکمه سقراط» اثر آلن بدیو هر سه با ترجمه محمدرضا خاکی، نمایشنامه «ترور» اثر فردیناند فون شیراخ با ترجمه رحمان افشاری که اثری فلسفی است و تقابل دو دیدگاه فلسفی در حوزه اخلاق در آن گنجانده شده و متنی درجه یک محسوب می‌شود؛ همچنین دو نمایشنامه «ملکه زیبایی لی‌نین» و «مراسم قطع دست در اسپوکن» از نوشته‌های مارتین مک‌دونا را به علاقه‌مندان توصیه می‌کنم.
 

گروس عبدالملکیان

شاعر مجموعه «سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند»، در حوزه رمان و داستان کوتاه به شکل متمرکز خواندن آثار هاروکی موراکامی را پیشنهاد داد و تصریح کرد: نوشته‌های این نویسنده خوش‌نام  در ایران شناخته شده است. به نظرم این روزها باید وقت گذاشت و کارهای مختلف او را به ویژه رمان «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سرگشتگی»، مجموعه داستان «بعد از زلزله»، مجموعه داستان «کجا ممکن است پیدایش کنم»، «کافکا در کرانه»، «جنگ نروژی»، «برقص برقص» و خودنوشت «از دو که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم» را خواند. 

او همچنین در حوزه مجموعه اشعار ترجمه، خواندن کتاب‌های ویسواوا شیمبورسکا شاعر فلسفی و متفاوت لهستان که برنده جایزه نوبل سال 1996 شده را توصیه کرد و اظهار داشت: از بهترین‌های او می‌توان «آدم‌ها روی پل» ترجمه شهرام شیدایی و چوکا چکاد، «عکسی از یازده سپتامبر» ترجمه ایونا نوویسکا و علی‌رضا دولتشاهی، «هیچ چیز دوبار اتفاق نمی‌افتد» با ترجمه ملیحه بهارلو و مجموعه شعر «این جا» ترجمه بهمن طالبی‌نژاد و آنا مارچینوفسکا را نام برد. کتاب‌های «کمی بزرگ‌تر از تمام کائنات» نوشته فرناندو پسوا ترجمه احسان مهتدی و «نفس عمیق» گزینه اشعار یانیس ریتسوس شاعر یونانی با ترجمه بابک زمانی نیز خواندنی هستند.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...