کتاب «شیرینی در دل» [Sweetness in the belly] نوشته‌ی کمیلا گیب [Camilla Gibb] با ترجمه‌ی حامد حبیب‌زاده برای نوبت نخست از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

شیرینی در دل» [Sweetness in the belly]  کمیلا گیب [Camilla Gibb]

به گزارش 
کتاب نیوز به نقل از مهر، «شیرینی در دل» همانند نامش روایتی خوش‌خوان و در عین حال پر تعلیق و جذاب است. این کتاب داستان دختری انگلیسی‌تبار به نام لیلی است که همراه پدر و مادرش به اتیوپی سفر می‌کنند اما بر اثر وقایعی یتیم شده و در اتیوپی نزد مسلمانان روستایی، ماندگار می‌شود. کتاب روایتی موازی میان گذشته و حال لیلی است. لیلی گمشده‌ای از گذشته دارد که در زمان حال به دنبال او می‌گردد و مخاطب در طول داستان شرح جستجوی او برای یافتن گمشده‌اش، فرهنگ اتیوپیایی و ارتباطات لیلی با شخصیت‌هایی که هرکدام سرگذشتی دردناک داشته‌اند ، تلاش برای مبارزه با برداشت‌های اشتباه بومیان از اسلام و آشنایی بیشتر او با مذهب که هرکدام سرگذشتی دردناک داشته‌اند را می‌خواند.

شیرینی در دل داستان است. روایت زنی در جست‌وجوی عشق و هویت در دنیایی که ویژگی بارزش تضاد است. محل رویدادهای داستانی به‌طور مشخص دو شهر لندن انگلستان و حرار اتیو پی و زمان رو یدادها از سال 1970 تا سال 1991 است.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:
«فهرست نام‌هایی که هر ماه برای ما فرستاده می‌شود طولانی‌تر و طولانی‌تر می‌شود. دیگر غیرممکن شده است به افراد فکر کرد. کشوری را می‌بینمکه زیرورو شده و همه‌ی مردمش تکان خورده‌اند و پرتاب شده‌اند و در اردوگاه‌هایی فرود آمده‌اند که چون حلقه‌ی آتش دو طرف مرزهای اتیوپی قرار دارند. بیشترشان همان جا می‌میرند، شصت وپنج کیلومتری مرزهای وطن، از گرسنگی و بیماری، بیماری همه‌گیر تازه‌ای به نام ایدز. آخرین فهرستی را که آمده روی میز می‌اندازم. چشم‌هایم را با کف دست‌هایم می‌مالم و می‌گویم: «فکر نمی‌کنم دیگر تحملش را داشته باشم. فقط و فقط لکه‌ی سیاه است...»
«شیرینی در دل» اثر کمیلا گیب، در 392 صفحه، به قیمت 100هزار تومان از سوی انتشارات امیرکبیر روانه‌ی بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...