امیدی نبود دوام بیاورد | اعتماد


«زندگی همین است. داری سیب می‌خوری و یک کرم سبز لزج درشت سرش را بیرون می‌آورد.»
«همه ‌چیز روی وافل» [Everything on a waffle] اثر پولی هورواث [Polly Horvath] داستانی اجتماعی است که بر محور خانواده می‌چرخد. داستان برنده چندین جایزه از جمله مدال افتخار نیوبری 2002 است که در انجمن کتابخانه امریکا برگزیده شده و در فهرست بین‌المللی کلاغ سفید کتابخانه مونیخ قرار گرفته است. پریم‌رز دختر نوجوان یازده ساله‌ای که راوی داستان است، داستان را با شرح مشخصات ظاهری خودش شروع می‌کند. از چشم‌هایی که مانند توفان‌های تابستانی است و توفان‌ ماه ژوئنی که دستاورد غم‌انگیزی را برای او رقم زده است.

خلاصه همه ‌چیز روی وافل» [Everything on a waffle] اثر پولی هورواث [Polly Horvath]

داستان در یکی از شهرهای ساحلی کلمبیا، جایی که درآمد اکثریت مردم، از مشاغل دریایی است، روایت می‌شود. پدر پریم‌رز که ماهیگیر است راهی دریا و گرفتار توفان می‌شود، به دنبال او، مادر نیز روانه دریا می‌شود تا پدر را برگرداند و اما بعد دیگر خبری از هیچ‌ کدام نمی‌شود.پریم‌رز گمان می‌کند آب، آنها را به جزیره ناشناخته‌ای برده باشد و آنها منتظرند کسی آنها را نجات دهد. راوی داستان در شروع ماجرا، با از دست دادن والدین وارد بزنگاهی بزرگ می‌شود و باور این مساله به قدری برای او دشوار است که زندگی او را دستخوش تغییراتی بزرگ می‌کند؛ تغییراتی بزرگ که حضور او در مدرسه و جامعه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، به نحوی که گاهی از این حضور و دیده شدن و شنیدن صحبت‌های اطرافیان گریزان است. «با باز شدن مدرسه تازه مشکلات واقعی‌ام شروع شد. خانم هانی‌کات گروه گروه بچه‌ها را از کلاس بیرون برده بود تا درباره داغ‌دار بودنم توصیه‌هایی بکند: ما فکر می‌کنیم وقتش رسیده با این حقیقت روبه‌رو شوی که مادر و پدرت مرده‌اند. یکی دیگر از دخترها کرکر خندید. یکی دیگر از پشت سر، نزدیک گوشم گفت: می‌خواهیم بدانی وقتی عزاداری‌ات را شروع کرده‌ای، ما اینجا در کنارت هستیم. خانم هانی‌کات گفت خیلی زود شروع می‌کنی. گفت تیک عصبی پیدا می‌کنی و دم‌دمی مزاج می‌شوی و درست هم افت می‌کند.» مشاور مدرسه، شورای شهر و اداره حمایت از کودکان درصدد پیدا کردن سرپرستی مناسب برای او هستند که درنهایت سر و کله دایی جک، پیدا می‌شود.

راوی با زبانی ساده داستان دنیای پیرامون خود را روایت می‌کند و گاهی فلاش‌بک‌هایی به اتفاقاتی در گذشته می‌زند. نام راوی که نمادی از خوش‌بینی و امید است، مخاطب را به مقصود نویسنده از اثر نزدیک می‌کند. داستان از دوامِ امید می‌گوید. از حضور جسورانه بارقه‌های امید در نوجوانی که در فراز و نشیب‌های زندگی دست‌ و پا می‌زند و پایانی که می‌تواند مخاطب نوجوان خود را تحت تاثیر قرار دهد. داستان از قدرت شهود می‌گوید، از باوری که قهرمان داستان در جای جای روایت خود می‌گوید: «تا به حال شده به چیزی باور داشته باشید، فقط چون می‌دانید حقیقت دارد؟» او که در جریان سیال ذهن خود به گفته‌های دیگران مبنی بر مرگ والدینش فکر می‌کند، انتظار دارد جامعه نیز، عدم پذیرش او را پذیرا باشد. «هیچ‌کس قلبا صلح‌طلب نیست. همه ما قلبا گرگ‌های وحشی درنده‌ای هستیم ولی با عملکردمان می‌توانیم صلح‌طلب باشیم.»

داستان همچنین به رستوران «دختری روی تاب قرمز» در داستان اشاره می‌کند، مکانی که پناهگاه و ناجی دختر است. سرآشپز رستوران خانم بوزر، تنها شخصیتی که از بحران روحی با پریم‌رز صحبت نمی‌کند، از دستور پخت غذاها و دسرهای خوشمزه می‌گوید و تمام غذاهایش با وافل سرو می‌شود. نویسنده در طول داستان به زندگی در شهرهای کوچک و تغییر و تحول آن به منطقه گردشگری نیز اشاره می‌کند. او از مقاصد محبوب ساختمان‌‌سازی‌های مدرن، فرصت‌های بی‌نظیر سرمایه‌گذاری و ساخت و ساز در بستر دریا که می‌تواند در روند وضعیت اقتصادی شهر تاثیرگذار باشد، می‌گوید و البته از سویی دیگر مشکلات زندگی در شهرهای بزرگ و چالش‌ خانه‌های بساز بفروشی را نیز نشان ‌می‌دهد و آسیب‌شناسی می‌کند.

این اثر شامل 15 بخش است و در انتهای هر بخش یک دستور آشپزی قرار گرفته است. داستان را مانلی شیرگیری به زبان فارسی ترجمه کرده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) به دست کودکان رسانده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...