حکایاتی از مردم بی‌لبخند | ایبنا


با نگاهی به داستان‌های معاصر ترکیه که در سال‌های اخیر، فراوان به فارسی ترجمه شده‌اند می‌توان دید که تنهایی آدم‌ها در متن زندگی شهری، ملال، بحران روابط عاطفی، مسائل خانوادگی، بی‌قراری و اندوه عمیق و ریشه‌دار در احساس پوچی و سرگشتگی، شکست در زندگی زناشویی و تأثیر مسائل اجتماعی و سیاسی بر زندگی فردی آدم‌ها از مضامین اصلی این داستان‌ها هستند. و البته به این‌ها می‌توان دلمشغولی آدم‌ها با برنامه‌های زرد تلویزیون و حضور پررنگ حیوانات در متن زندگی آدم‌ها را هم افزود.

رؤیاقاپ» [Düşkaçıran] از جمیل کاووکچوو [Cemil Kavukçu]

بسیاری از این‌ها البته منحصر به داستان امروز ترکیه نیستند و می‌توان در ادبیات سراسر جهان نیز رد چنین مضامینی را پیدا کرد. اما آن‌چه ادبیات هر سرزمین را، به‌رغم مضامین و مسائل مشترک، متمایز می‌کند، طرح این مضامین در بستر فرهنگی و بومی خاص خود است. در ادبیات ترکیه این مضامین در متن زیست فرهنگی و اجتماعی خاص ترکیه مطرح می‌شوند. مثلاً استانبول و سبک زندگی آدم‌هایی از اقشار و طبقات مختلف در آن در داستان‌های شهری ترکیۀ امروز حضوری پررنگ دارد.

در داستان‌های مجموعه «رؤیاقاپ» [Düşkaçıran] از جمیل کاووکچوو [Cemil Kavukçu] نیز بیش‌وکم با مضامین پیش‌گفته مواجهیم. کاووکچوو در این مجموعه، موقعیت‌هایی رئال را با وهم و راز و وضعیت‌هایی سوررئال به هم می‌آمیزد و داستان‌هایی پدید می‌آورد که در عین اینکه از جنس رئالیسم شهری و گاه تا حدودی رئالیسم کثیف داستان‌های ریموند کارور هستند، یک‌باره سر از جهانی کافکایی درمی‌آورند.

مردم اندوهگین و تنها یا به‌تعبیر شاملو «مردم بی‌لبخند» اصلی‌ترین چهره‌های داستان‌های کاووکچوو در مجموعۀ «رؤیاقاپ» هستند. در این کتاب، حین پرسه در مکان‌های مختلف، از استانبول گرفته تا لائوس، با آدم‌هایی تنها مواجهیم که یا در میان دوستان و آشنایان خود بیگانه‌اند و یا در سرزمینی غریب با مردمی غریبه و طبیعتی رازآلود و ناشناخته. البته نوع مواجهۀ همۀ این آدم‌های تنها با بیگانگی و تنهایی یکسان نیست و تقسیم‌بندی کتاب به سه بخش، چه‌بسا از این رو بوده که هم تفاوت جغرافیای داستان‌ها به چشم بیاید و هم تفاوت شخصیت‌ها در مواجهه با تنهایی و امور غریب و رازآلود.

البته بخش سوم کتاب، بخشی تک‌افتاده است با داستانی قدری متفاوت با دیگر داستان‌های مجموعه. دو بخش اول اما بیانگر نوعی حرکت و جابه‌جایی از وضعیتی به وضعیت دیگر هستند، یعنی حرکت از شهری خودی به مکان‌هایی دور و غریب. عنصر غریبگی و رازآلودگی اما در هر دو وضعیتِ خودی و غریبه به چشم می‌خورد و قصه‌ها در هردو حال، قصۀ غربت و تنهایی‌اند و فقط جغرافیا متفاوت است و شیوۀ مواجهۀ آدم‌های هر یک از این دو بخش با غرایب و هرآنچه از آن بیگانه‌اند و تنهایی و تک‌افتادگی‌شان در جمع را به‌نحوی به رویشان می‌آورد.

بخش اول کتاب «رؤیاقاپ»، با عنوان «گریزان»، از شش قصه تشکیل شده است. قصۀ اول، با عنوان «دو نقطه روی هم»، قصه‌ای کاملاً رئال دربارۀ پایان یک رابطه است. جیدا می‌خواهد رابطه‌اش را با فاتیح قطع کند و با خودش درگیر است که چطور این موضوع را با او مطرح کند اما فاتیح زودتر از جیدا تصمیم به پایان رابطه را اعلام می‌کند و این جیدا را بهت‌زده و شوکه و گویا فاتیح را یکباره برایش عزیز می‌کند. فاتیح اما عزمش را به جدایی جزم کرده است.

در قصۀ دوم بخش اول کتاب، با عنوان «دُچ»، فاتیح را تنها و اندوهگین بازمی‌یابیم که همدمش سگی پیر و بیمار به نام دُچ است. از اینجا کم‌کم وهم به‌طور خزنده وارد داستان‌های کتاب «رؤیاقاپ» می‌شود و در داستان سوم، «دوقلوها»، حضورش را قاطعانه اعلام می‌کند. فاتیح برای ترمیم خانه‌اش منتظر تعمیرکار است. دوقلوهایی به‌عنوان تعمیرکار به خانه می‌آیند و به‌تدریج خانۀ فاتیح را اشغال می‌کنند و به‌تدریج همه‌چیز، به طرزی کافکایی، کابوس‌وار و وهمناک می‌شود. در سه داستان بعدی بخش اول کتاب، «باطل‌السحر» و «نوای سرخ پیانو»، این وهم پررنگ‌تر می‌شود و در داستان آخر این بخش، «حشرۀ رمنده»، وجه هراسناک خود را بیش از پیش می‌نمایاند.

«باطل‌السحر» داستان مردی‌ست که شخصیت‌های جالبی را که در زندگی دیده است به نویسندگان می‌فروشد تا آن‌ها از این شخصیت‌ها به‌عنوان شخصیت‌های داستانی استفاده کنند. مرد شخصیت‌فروش، گویی به تقاص فروختن یک کبوتر قلاده‌به‌گردن به یک نویسنده، لال شده است.

داستان «نوای سرخ پیانو» داستان تنهایی و اندوه و غربتی‌ست که به مرگ می‌انجامد و این تنهایی و اندوه و غربت بدفرجام، خود را در هیأت اشیای خانه و خوابی که شخصیت اصلی داستان می‌بیند، در خانه‌ای که مرگی خودخواسته در آن رخ داده است ماندگار می‌کند.

و داستان «حشرۀ رمنده» روی تاریک استانبول را، که در آغاز داستان از کرشمه‌ها و جذابیت‌های آن سخن می‌رود، می‌نمایاند.

در بخش دوم کتاب، با عنوان «درپی‌افتاده»، با حکایت‌هایی از یک معدنچی تنها و ماجراجو مواجهیم که با شگفتی‌ها و رازهای طبیعت و مردم عجین با طبیعت مواجه می‌شود. این معدنچی هم مثل آدم‌های شهرنشین بخش اول کتاب، تنهاست اما به گفتۀ خودش در یکی از داستان‌های کتاب، به جای اینکه بگریزد، تعقیب می‌کند: «من فرار نمی‌کنم. تعقیب می‌کنم. آدم فراری چون دنبال مخفیگاهه ناچاره بپذیره و تسلیم بشه. آخرش هم زندگیش رو تلف می‌کنه.»

معدنچی در روستاها و در یکی از داستان‌ها در جایی در لائوس با غرایبی مواجه می‌شود که گاه به وهم و خیال می‌ماند و او منطق‌شان را درک نمی‌کند چون برآمده از زیستی یکسره متفاوت با زیست او هستند؛ زیستی در دل طبیعت و در میان حیوانات و مناظر بکر طبیعی. معدنچی گویی یکی از مردم بی‌لبخند بخش اول کتاب است که از گریز از خود و زندگی تهی از معنایش به تعقیب زندگی‌هایی دیگر رو آورده است.

و بخش پایانی کتاب، با عنوان «گیرافتاده» و شامل یک قصه به نام «بابای سبیل‌چخماقی»، داستان اعضای یک خانواده است که در چنگ پدری کفترباز، خشن، نامتعادل و با احوال متغیر گیر افتاده‌اند، همچون پرندگانی که در قفس همین پدر اسیر شده‌اند.

در مجموع می‌توان گفت که آدم‌های داستان‌های کتاب «رؤیاقاپ» همه به‌نحوی گرفتار اندوه و تنهایی و اضطراب و وهم و کابوسند، گرچه ممکن است هرکدام به شیوه‌ای به این گرفتاری‌ها واکنش نشان دهند.

جمیل کاووکچوو همچنین در «رؤیاقاپ» ما را با رازها و اوهامی مواجه می‌کند که در متن زندگی عادی و روزانه پنهانند.

...

جمیل کاووکچوو، متولد ۱۹۵۱، نویسنده و مهندس ژئوفیزیک اهل ترکیه است. او تحصیلکردۀ مهندسی ژئوفیزیک در دانشکدۀ علوم دانشگاه استانبول است. کاووکچوو از نویسندگان تحسین‌شدۀ ترکیه است و تاکنون به خاطر آثارش جوایز ادبی گوناگونی گرفته است.
رمان «قدرت پنهان برک» و مجموعه داستان‌های «ایستگاه آخر می‌موزا»، «آب‌های آبی رنگ‌شده»، «بازی قصه‌گویی» و «اوقات فراغت» از جمله آثار این نویسنده هستند.

کتاب «رؤیاقاپ» با ترجمۀ مژده الفت در انتشارات مان کتاب منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...