نخستین دوره جایزه ادبی «ما» با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد.

آختامار هما جاسمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، مراسم پایانی اولین دوره جایزه ادبی «ما» که آثار داستانی و مجموعه‌های شعر منتشرشده در سال ۱۳۹۹ را داوری کرد، روز جمعه ۲۳ اردیبهشت در موسسه مطالعات فرهنگی بهاران و با حضور علاقه‌مندان ادبیات و چهره‌هایی چون محمود دولت‌آبادی، احمد جلیلی، حسن کیائیان، افشین شاهرودی، ضیاء‌الدین خالقی و... برگزار شد.‌

در ابتدای این مراسم که عباس ثابتی‌راد، روزنامه‌نگار، اجرای آن‌را برعهده داشت، محمدهاشم اکبریانی، دبیر جایزه ادبی «ما» ضمن خوشامدگویی به حاضران و تشکر از شرکت چسب سینا بابت حمایت مالی از این جایزه به توضیح چگونگی راه‌اندازی این جایزه پرداخت.

ادبیات جدی از «من» آغاز نمی‌شود
سخنران بعدی مراسم محمود دولت‌آبادی، بود که از ضرورت نوشتن درباره دیگری سخن گفت و افزود: این روزها نویسندگان جوان کتاب‌هایشان را برایم می‌فرستند و اگر فرصت کنم می‌خوانم و حتی با آن‌ها درباره کارهایشان حرف می‌زنم. اخیرا به یکی از همین دوستان نویسنده گفتم آن‌چه در مناسبات اجتماعی ادبیات غایب است حضور یکدیگر است؛ یعنی همین دیدن‌ها و گفت و شنودها.

این نویسنده افزود: متاسفانه جایی را سراغ ندارم که نویسنده‌ها دور هم جمع شوند و از کتاب حرف بزنند و این کاستی احساس می‌شود و به همین دلیل معتقدم برگزاری چنین جایزه‌هایی مطلوب است و این پیشنهاد را دارم که نویسندگان به دیگران هم توجه داشته باشند و حس نیازمندی خود را پنهان نکنند.

محمود دولت‌آبادی با اشاره به این‌که در اکثر کتاب‌هایی که این روزها منتشر می‌شود روایت‌ها اول شخص هستند بیان کرد: این مساله سبب آن می‌شود که نویسنده فقط احساسات خودش را بنویسد. باید گفت ادبیات جدی از من آغاز نمی‌شود؛ ادبیات جدی از دیگری آغاز می‌شود. ممکن است ادبیات سرانجام به منیت نویسنده منجر شود ولی اگر قرار است ادامه پیدا کند حتما باید از دیگری نوشت.

این نویسنده در توضیح سخن خود گفت: هر آدمی می‌تواند یک‌بار درباره خودش بنویسید اما برای دومین بار این موضوع امکان‌پذیر نیست.

دولت‌آبادی با بیان این‌که ادبیات یک امر اجتماعی است و به همین دلیل باید از دیگری آغاز شود تصریح کرد: اگر نویسنده نتواند در محیط اجتماع رخنه کند، یار بگیرد و یا نتواند دیگری را دوست داشته باشد فقط یک کتاب می‌تواند بنویسد که چنین نوشتنی برای هر انسانی امکان‌پذیر است چون هر فرد زندگی و تجربیاتی دارد که می‌تواند گفته یا نوشته شود.

محمود دولت‌آبادی با اشاره به گفته‌ای از سامرست موآم بیان کرد: من همیشه از سامرست موآم حرفی را نقل می‌کنم و معتقدم یکی از سخنان آزموده ادبیات معاصر دنیاست‌. او می‌گوید هر آدمی یک کتاب می‌تواند بنویسد اما نویسندگی از کتاب دوم آغاز می‌شود.

این نویسنده تصریح کرد: نویسنده وقتی اولین کتابش را درباره دیگری بنویسد، کتاب بعدی او هم درباره دیگری خواهد بود اما اگر کتاب اول نویسنده‌ای از من شروع شده باشد کتاب بعدی‌اش را باید از کسی دیگر شروع کند وگرنه حرفی برای گفتن ندارد.

دولت‌آبادی در ادامه افزود: خرسندم از این‌که شما علاقه‌مندان به ادبیات این‌جا هستید. ادبیات در این کشور همیشه مورد قهر است و در لحظاتی نیز شاعر، نویسنده و ادبیات مورد غضب قرار می‌گیرند.

او افزود: آن موقع‌ها وقتی مرا دستگیر کردند می‌پرسیدم برای چه من را بازداشت کرده‌اید؟ آیا من عضو حزبی بودم، چریک بودم و یا اخلال‌گر که من را گرفتید و جوابم را چنین می‌دادند که چون ما برای بازداشت هرکسی می‌رویم دو کتاب از شما در خانه‌اش وجود دارد.

این نویسنده تاکید کرد: هر کسی که می‌خواهد به سمت نوشتن برود باید بداند که راه بسیار سخت است هر چند در آغاز آسان به نظر بیاید، چرا که «افتاد مشکل‌ها»یش بعدها آغاز می‌شود.

در بخش بعدی برنامه اسدالله امرایی دبیر بخش داستان جایزه ادبی «ما» گزارشی از کتاب‌های رسیده و روند داوری‌ها ارائه کرد.

این مترجم و منتقد ادبی گفت: نزدیک به صد اثر در حوزه رمان و داستان کوتاه که در سال ۱۳۹۹ منتشر شده بودند به دستمان رسیدند که تعداد اندکی از آن‌ها چون سال‌های قبل از ۱۳۹۹ منتشر شده ‌بودند از گردونه رقابت کنار گذاشته شدند.

پس از گزارش اسدالله امرایی، بیانیه هیات داوران بخش داستان خوانده شد و برگزیدگان معرفی شدند.

در بخش داستان کوتاه کتاب «آختامار» نوشته هما جاسمی به عنوان کتاب برگزیده و «کورسرخی» نوشته عالیه عطایی به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شدند.

در بخش رمان نیز کتاب «وقایع‌نگاری مرگ یک دیوانه» نوشته مهدی فروتن کتاب برگزیده و «زل آفتاب» نوشته سروش چیت‌ساز به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شدند.

زل آفتاب سروش چیت‌ساز

اسدالله امرایی، محمدهاشم اکبریانی و محمود قلی‌پور داوری بخش داستان جایزه «ما» را برعهده داشتند.

در بخش بعدی برنامه یاسین نمکچیان دبیر بخش شعر جایزه «ما» گزارشی از کتاب‌های رسیده به بخش شعر ارائه داد و از وضعیت غبارآلود شعر امروز ایران حرف زد.

این شاعر و روزنامه‌نگار گفت: ما کتاب‌هایی را که در سال ۱۳۹۹ منتشر شدند مورد ارزیابی قرار دادیم. در این سال به دلیل شیوع کرونا مجموعه شعرهای کمتری منتشر شدند اما ۵۱ کتاب به دبیرخانه جایزه ارسال شد که می‌توانم بگویم استقبال خوبی صورت گرفت.

در قسمت بعدی برنامه، بیانیه هیات داوران بخش شعر خوانده شد و مجموعه «سارا» سروده رضا یاوری به عنوان کتاب برگزیده و مجموعه «صدای من را از خواستن می‌شنوید» سروده آرش نصرت‌اللهی به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شدند.

ضیاءالدین خالقی، افشین شاهرودی و یاسین نمکچیان دبیری بخش شعر جایزه «ما» را بر عهده داشتند.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...