کتابی برای زندگی و برای مرگ | ایران


همیشه در پس ذهن‌ ما، موضوعی به‌ نام آینده وجود دارد که خوراک فکر کردن است. آینده ناشناخته‌ترین مفهومی است که بیشتر اوقات با آن سروکار داریم. ما هرروز برای آینده تلاش می‌کنیم تا به بهترین شکل آن را رقم بزنیم؛ بعضی از ما از آینده وحشت داریم و بعضی دیگر بی‌صبرانه منتظر فرارسیدنش هستیم. آینده آنقدر در نظر دور و ناشناخته می‌آید که بدون اینکه بدانیم؛ هرثانیه، برای رسیدنش مقدمه‌چینی می‌کنیم.

خلاصه رمان داس مرگ» [Scythe]  نیل شوسترمن [neal shusterman]

این مفهوم به‌نسبت باشکوه برای نویسنده‌ها و کارگردان‌ها هم بهانه‌ای شده تا درباره آن رؤیاپردازی کنند. هرکدام از ما می‌توانیم اسم حداقل سه کتاب یا فیلم را بیاوریم که که با این مضمون نوشته یا ساخته‌ شده‌اند اما کتاب «داس مرگ» [Scythe] که اولین جلد از سه‌گانه‌ای اثر نیل شوسترمن [neal shusterman] است؛ از زاویه‌ای دیگر به این موضوع پرداخته‌ است. ماجرای داس مرگ، با یک ضربه شروع می‌شود. قرار است دنیا برای انسان‌ها هیچ‌ نقطه پایانی نداشته‌ باشد و رؤیای دست‌نیافتنی آنها را تبدیل به واقعیت کند. در این دنیای جدید اگر از بالای ساختمان بیست‌ طبقه‌ای به پایین پرت شوید یا دوستتان به‌ اشتباهی با تفنگی شما را بکشد؛ شما را به‌سرعت، به نزدیک‌ترین مرکز احیا منتقل می‌کنند تا به زندگی برگردانده‌ شوید و وقتی کارشان تمام شد؛ مرخص خواهید شد. انگار که پس از یک آنفلوانزای آزاردهنده به خانه بازگشته‌ باشید؛ حتی کهولت سن هم حریف شما نمی‌شود؛ اگر روزی از خواب بیدار شدید و احساس کردید که دلتان شور جوانی می‌خواهد می‌توانید به‌سادگی ورق را برگردانده و به سن بیست و پنج سالگی برگردید. آنقدر عادی که انگار دارید از یک فروشگاه اینترنتی شیرکاکائو سفارش می‌دهید.

اما شاید برایتان سؤال شده‌ باشد که زمین با این همه جمعیت چطور منفجر نمی‌شود؟ خب داس‌ها برای همین اینجا هستند. آنها افرادی را به‌صلاحدید خودشان انتخاب و مانند یک داس در زمین کشاورزی خوشه‌چینی‌ می‌کنند. یعنی اگر روزی در فروشگاه، داسی با ردای پر زرق و برقش به شما گفت که خوشه‌چینی انتخاب شده‌اید، اصلاً نگران نشوید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که آخرین وصیتتان را به او بگویید. این داستان روایتگر زندگی دو نفر از کسانی است که در این آرمان‌شهر زندگی می‌کنند. سیترا و روئن که تا قبل از هفده سالگی‌شان حتی اسم هم را نشنیده‌ بودند. آنها ناگهان و به‌طور کاملاً غیرمنتظره به‌عنوان کارآموز یک داس انتخاب می‌شوند و زندگی‌شان برای همیشه طوری تغییر می‌کند که حتی عقل رؤیاها و کابوس‌های شبانه‌‌شان هم به آن نمی‌رسید.

مهم‌ترین مسأله در این کتاب، بحث توصیف و شخصیت‌پردازی است. ما در این داستان با اتفاقات، مکان‌ها و به‌کل با یک دنیای جدید مواجه هستیم. دنیایی که انگار همه‌چیزش برای خواننده تازه و ناآشنا بود. پس توصیف‌های صحنه برای انتقال مفهوم باید سنگ‌تمام می‌گذاشتند که دراین مورد باید بگویم که دقیقاً به همین شکل بودند. ما می‌توانستیم مکان‌هایی مانند مراکز احیا یا مکان تشکیل جلسه داس‌ها را به‌راحتی تصور کنیم و در آخر کتاب طوری بودیم که انگار یک هفته به سفر تفریحی در داس‌شهر رفته‌ و مثل کف دست آنجا را می‌شناختیم.

درباره شخصیت‌پردازی و بحث توصیف شخصیت‌ها باید بگویم من با تک‌تک شخصیت‌ها زندگی کردم. من با روئن دامیش بارها برای زندگی جنگیدم و با سیترا ترانوا بارها خودم را با تغییرات وفق دادم یا حتی با داس فارادی از مسئولیت داس بودن بیزار شدم. من جای تمام شخصیت‌ها از داس گدارد متنفر بودم و داس کوری را تحسین می‌کردم. شخصیت‌پردازی در این کتاب به‌حدی دقیق بود که حتی حالا که زمان زیادی از خواندن آن کتاب می‌گذرد؛ هنوز تک‌تک ویژگی‌های شخصیت‌ها را به‌یاد دارم. نکته قابل توجه در این مورد این است که با اینکه تعداد شخصیت‌های کتاب تا حدودی زیاد بودند اما نویسنده هیچ کدام را فدای دیگری نکرده‌ بود؛ بلکه تمام آنها با دقت ریزبینانه‌ای توصیف شده و خواننده به نسبت نقش هرکدام در داستان با او همزادپنداری می‌کرد. درنهایت باید بگویم؛ داس مرگ می‌تواند کمی دیدگاهتان را به زندگی روزمره عوض کند و برای همین خواندنش خالی از لطف نیست و به‌شدت توصیه می‌شود. پس اگر می‌خواهید به دل پژواک و تندر و آوا سفر کنید؛ همین حالا به سراغ خواندن داس مرگ بروید.

[ «داس مرگ» با ترجمه آرزو مقدس و توسط انتشارات خوب‏‫ منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...