مروری بر کتاب «چیزی شبیه ابر»سروده حبیب‌الله بخشوده
مثل کبوتری که پر از شور زندگی‌ست

مثل کبوتری که پر از شور زندگی‌ست | همشهری


کتاب شعر«چیزی شبیه ابر» سروده حبیب‌الله بخشوده از مجموعه‌های به‌یادماندنی در سال‌های اخیر است که اشعاری با مضامین ایثار، شهادت، مقاومت و پایداری دارد؛ مضامینی که در سال‌های اخیر با رشد چشمگیری مواجه بوده و توسط شاعران نوگرای معاصر، دستمایه خلق آثاری ماندگار شده است.

چیزی شبیه ابر حبیب‌الله بخشوده

حبیب‌الله بخشوده در کتاب«چیزی شبیه ابر»، 48قطعه شعر در قالب‌های آزاد، طرح، غزل و رباعی ارائه داده که مضمون مشترک آنها، همان مفاهیم یادشده است. کتاب با شعری با عنوان «باران آهن» شروع می‌شود که شاعر آن را به ایلام تقدیم کرده و به یاد روزهای آژیر و بمب سروده است: «آن روز‌های سرد وکولاکی/ یاران خوب من/ عاشیق‌ترین بودند/ آلاله‌های سوخته بر شانه‌های دشت/ روشن‌ترین شمع زمین بودند/ آن روزها/ در عمق چشم کودکان ما/ فانوسی از فریاد روشن بود/ باران آهن بود...» لطافت طبع شاعر در آمیختگی با نمادها و نشانه‌های آشنا از یک دوران سپری شده در گذشته نه چندان دور، حس و حال روشنی از احساس‌های دوست‌داشتنی از یک برهه حساس تاریخی را به نمایش می‌گذارد. البته شاعر در ادامه این شعر نگاه نوستالژیک به گذشته دارد و نگاه او به «آن روزها»، آمیخته با حسرت و دریغ است:«...یاران خوب من/ شعر بهار ورود را هر صبح می‌خواندند/ آن روزها رفتند/ با این همه/ یاران من عاشق‌ترین ماندند.»

در شعرهای بعدی کتاب هم، همین مضمون به شکل‌های مختلف دستمایه سروده‌های شاعر قرار می‌گیرد و او هر بار از زاویه‌ای متفاوت و نو به این موضوع می‌پردازد. از نگاه شاعر، سال‌های گذشته (دوران دفاع‌مقدس) از ظرفیت بالای خصلت‌های والایی انسانی برخوردار است و با تنفس در آن فضا، در این زمانه هم می‌توان به آن آرامش روحی و روانی رسید. البته یادآوری سال‌های جنگ، همواره تداعی‌کننده خشونت‌های ناشی از پدیده جنگ و پیامدهای ناگوار آن است اما شاعر در این شعرها با برجسته‌سازی خصلت‌های نیک انسانی هنگام مواجهه با زشتی‌های جنگ، شکوه رفتارهای روح‌نواز انسانی در آن دوران را یادآوری می‌کند.

از نظر شاعر، حذف فیزیکی آدم‌ها در آن ایام، به نوعی عروج آنها محسوب می‌شده که پرواز روح آدمی را در پی داشته است: ‌ این نوع نگرش که ریشه در باورهای دینی دارد و همواره با یک نگاه آسمانی به پدیده‌های زمینی می‌نگرد، یکی از ویژگی‌های تفکر شاعران متعهد بعد از انقلاب است که در دوران شکوهمند دفاع‌مقدس شاهد اوج و شکوفایی آن بودیم. البته این نگاه تازه، هم در مضمون و محتوا و هم در قالب و ساختارهای متنوع شعری دیده می‌شود که از زاویه‌های مختلف قابل بررسی است.

به‌عبارت دیگر، پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر کنش‌ها و مولفه‌های فرهنگی باعث شد تا مبانی فکری غربی‌سازی که در دوران طاغوت به‌عنوان بستر مناسب پیشروی شعر نو، عاملی تمهیدکننده و تسریع‌کننده بود، تغییر یابد و از سرعت و شتاب نوگرایی بی‌رویه در شعر کاسته شود. شاید بتوان گفت انقلاب اسلامی، نوگرایی در شعر و جریان شعر نو را در بستر معقول و منطقی خود انداخت و دامنه گسست و تفریق شاعران را کمتر کرد و به نوعی دو نحله شعری نو و سنتی را به هم پیوند زد.

حبیب‌الله بخشوده، در کتاب «چیزی شبیه ابر»، مضمون مورد نظرش را در شکل‌ها و قالب‌های گوناگون به مخاطبان امروزی عرضه می‌کند. زبان روایتی آمیخته به ایجاز، از ویژگی‌های اغلب شعرهای بخشوده است: «روی تپه ایستادی/ زرد را که وصله تنت بود/ باد برد/ هوای بنفشه کردی /شبنم مهتاب نوشیدی/ و گزیده‌تر از قطره‌ای روشن/ در خاک فرو رفتی/ تا بهار آینده» بخشوده، در بیشتر شعرهایش به‌دنبال دستیابی به یک زبان واحد برای سرودن از دغدغه‌های شخصی خود است. او مانند مسافری که از کاروانیان جا مانده است، هر گاه فرصتی می‌یابد از لذت همسفری و همنشینی با کاروانیانی که او را در این کره خاکی جا گذاشته‌اند، می‌سراید.

شاعر، گاه این مضمون را در قالب شعر نو می‌ریزد و گاه از قالب غزل برای بیان احساس‌هایش استفاده می‌کند: «رفتیم و دل به ساحل دریا گذاشتیم/ این قوی پر شکسته چه تنها گذاشتیم/ مثل کبوتری که پر از شور زندگی ست/ پرواز خویش را به تماشا گذاشتیم/ صد غنچه از ترانه بلبل شکفته شد/ تا پا به باغ نورس گلها گذاشتیم...» در بخشی از کتاب، یازده «طرح» ارائه شده که در آنها، بارقه‌های درخشانی از نگاه‌های شاعرانه دیده می‌شود. البته شاعر کتاب، برای آنها نام‌های جداگانه‌ای انتخاب نکرده و به وسیله شماره‌گذاری آنها را از هم مشخص کرده است. این طرح‌ها اغلب به کوتاه‌ترین شکل ممکن ارائه شده که معمولا با یک تصویر شاعرانه همراه است:« نیستی/ درختی با ابر می‌بافم/ دستم می‌لرزد.» بیشتر این تصاویر هم در راستای مضمون اصلی کتاب است. همچنین این رویکرد در سرودن اشعاری با قالب رباعی هم تکرار شده است.

بخش پایانی کتاب را 7 رباعی شکل داده که در آنها هم استغاثه شاعر به گوش می‌رسد: «آتش زده‌ام به نای سردم چون نی/ هم ناله کوچه گردم چون نی/ در غربت دلگیر خزان شب همه شب/ با یاد تو استغاثه کردم چون نی» در مجموع، شعرهای کتاب «چیزی شبیه ابر»، حاصل نگاه شاعرانه حبیب‌الله بخشوده به حماسه‌آفرینی در سال‌های دفاع‌مقدس است که یاد شهیدان آن همواره در یادها می‌ماند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...