زمان چه زود می‌گذرد... | الف


سید‌علی صالحی از مشهورترین شاعران معاصر ایران است. شهرتی که از دهه‌ی پنجاه، زمانی که او شاعری جوان بوده آغاز شده، بعدها فزونی یافته و اکنون او را به یکی از پرمخاطب‌ترین شاعران ایرانی تبدیل کرده است. «وقتی رسیدیم که قطار رفته بود»، «عاشق‌شدن در دی ماه، مُردن به وقت شهریور»، «سفر به ‌خیر مسافر غمگین پنجاه و هشت»، «آخرین عاشقانه‌های ری‌را»، «ساده بودم، تو نبودی، باران بود»، «ما نباید بمیریم، رؤیاها بی‌مادر می‌شوند»، «شازده کوچولوی فال‌فروش میدان راه‌آهن»، «زن در سایه چهره‌اش را نشان خواهد داد»، «دختر ویولن‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه» و ... از جمله کتاب‌های او به شمار می‌روند.

راه دور... خود زندگی نامه سیدعلی صالحی

زندگی‌نامه یا بیوگرافی سبکی در ادبیات است که به شرح و توصیف رخدادها و روند زندگی یک یا چند نفر می‌پردازد. بیشتر زندگی‌نامه‌ها بر اساس یادداشت‌های شخصی افراد نوشته می‌شوند و داستان‌هایی واقعی هستند. از کهن‌ترین نمونه‌های زندگی‌نامه می‌توان به کتاب‌های تاریخ‌نگاران یونان درباره‌ی شرح زندگی شاهنشاهان ایران از جمله کوروش‌نامه نوشته گزنفون اشاره کرد. از خود نوشتن و ثبت وقایع زندگی خود را در اختیار دیگران گذاشتن سبکی جالب و کهن است که در ایران کمتر مورد استقبال مشاهیر قرار گرفته است. گویی بیشتر اینگونه معمول و مرسوم بوده و هست که دیگران درباره‌ی کسی بنویسند. کسانی که خودشان بنشینند و گذشته را به یاد بیاورند و خاطرات را یکی‌یکی بنویسند کم‌اند. حالا سیدعلی صالحی تصمیم به ثبت زندگی پر فراز و نشیب خود گرفته و آن را به شیرینی و شیوایی روایت کرده است.

«راه دور...» حاصل این روایت خلاقانه و زندگی‌نامه‌ی خودنوشت سید‌علی صالحی است که در دسته‌ی «تأملات» یعنی زندگی‌نگاره‌ها، زندگی‌نامه‌ها و خاطره‌پردازی‌های نشر چشمه منتشر شده و خیلی زود به نوبت چاپ سوم رسیده است. صالحی در این کتاب روایت زندگی‌اش را در رفت و برگشت مدام بین امروز و دیروز نوشته و در این مسیر گاه و بیگاه در کاروان‌سراهای بین راهیِ قدرت و سیاست و حکمت توقف‌هایی نیز داشته است. از آغاز زندگی در سرزمین‌های جنوبی ایران تا روزگار کنونی در پایتخت. از سال‌‌های پر تب و تاب دهه‌ی پنجاه تا سال‌های حیرت‌آور دهه‌ی دهشت‌بار شصت و پس از آن تا همین سال 1399 و کرونا و حوادث مربوط به آن؛ خواندنی و جذاب و تأمل‌برانگیز.

آقای شاعر کتابش را بر پایه‌ی یادآوری نوشته است. او تلاش کرده گذشته‌ را از همان جایی بنویسد که به خاطر می‌آورد. قطعاً خاطراتی در ذهن مانده و خاطراتی از یاد رفته‌اند. چیزهایی را از دیگران شنیده و چیزهایی را خودش دیده است. خودش در ابتدای کتاب اشاره کرده که نام‌ها، آدم‌ها، مکان‌ها و مضامین واقعی نیستند و تأکید کرده فرض کنید اینها مولود تخیل من است؛ چرا که او دارد زندگی‌اش را برای هر کسی مکتوب می‌کند که رویا دارد!

این کتاب نسبتاً قطور در 67 فصل پی‌درپی که صرفاً با شماره از هم تفکیک شده‌اند و نمایه‌ای پر و پیمان برای یافتن محل درج واژگان و اسامی خاص به خواننده عرضه شده است. انگار کتاب سرزمینی وسیع به مالکیت سیدعلی صالحی باشد که خواننده را به آن دعوت کرده و نقشه‌ی راهنمایی هم در اختیارش گذاشته است. با استفاده از این نمایه خواننده می‌تواند همراه آقای شاعر به هر جای این ملک که خواست از آبادان و خرم‌آباد و تنکابن گرفته تا آلمان و باکو و فلسطین سر بزند یا به دیدار هر فردی که اراده کرد از داریوش اقبالی و احمد شاملو و سیمین دانشور تا هویدا و فریدون فرخزاد و بنی‌صدر برود.

صالحی در خانواده‌ای کشاورز از اهالی مرغاب به دنیا آمده و اوایل دهه‌ی چهل در شهر مسجدسلیمان زندگی کرده است. او سال ۱۳۴۷ وارد دبیرستان شده و مدتی نیز ترک تحصیل کرده، اما بعد به مدرسه برگشته و دیپلم ریاضی گرفته است. نخستین اشعار او با تلاش ابوالقاسم حالت، شاعر، مترجم و طنزپرداز مشهور در مجله محلی شرکت نفت مسجدسلیمان چاپ شده است. وی در «راه دور...» از چگونگی زندگی‌ و اقامتش طی اوایل دهه‌ی شصت در مهدکودک لیلی نوشته که توسط پرویز رجبی، مورخ، ایران‌شناس، مترجم، نویسنده و منتقدِ اجتماعی و همسرش اداره می‌شد. صالحی در همان سال‌ها با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد تقطیع هموار و مدرن را مطرح کرد و موفق شد این روش تقطیع را معرفی و همه‌گیر کند. او یک دهه نیز مسئولیت دبیری سرویس ادبی و صفحه شعر مجله «دنیای سخن» را بر عهده داشت که خاطراتش درباره‌ی این دو موضوع مهم را در قسمت‌های مختلف کتاب «راه دور...» ماندگار کرده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«میان همه‌ی شاعرانی که می‌خواستند براندو یا آلن دلون شوند، فقط اگر احمدرضا پا سفت می‌کرد در سینما، حتماً از حیث شهرت و استعداد دست کمی از پرویز فنی‌زاده نداشت، با این امتیاز که از همه‌ی جوانان روزگار خوش سینما، زیباتر، جذاب‌تر و با استعدادتر بود. اما برگشت و روی ریل رویای درخشان شعر قرار گرفت. نوشتن، عین شعر بود، خاصه در پُرکاری برای کودکان. و شعرش عین نوشتن بود برای بزرگ‌سال‌ها. آن شب، شعر تازه‌ی احمدرضا، چهار ستون در مجله، برای من نعمت بود، هدیه بود...»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...