کتاب «چقدر تو مهربونی! (مجموعه نیایش خردسال)» اثر مریم زرنشان توسط انتشارات کتاب پارک منتشر و راهی بازار نشر شد.

چقدر تو مهربونی! (مجموعه نیایش خردسال) مریم زرنشان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «چقدر تو مهربونی! (مجموعه نیایش خردسال)» با تصویرگری عاطفه شفیعی‌راد به‌تازگی توسط انتشارات کتاب پارک منتشر شده است.

مخاطبان اصلی این‌کتاب،‌ خردسالان ۳ تا ۶ ساله هستند و کتاب نیز مناجات‌های ساده‌ای را در قالب شعر کودکانه شامل می‌شود. در این‌شعرها به این‌نکته توجه شده که خردسالان سوالاتی درباره خدا و آفرینش دارند و خدا را با نشانه‌هایش می‌شناسند. مریم زرنشان معتقد است برای بچه‌های کوچک، باید خدا را به‌عنوان پناهگاه مهربان و روزی‌دهنده معرفی کرد.

در مجموعه‌شعر «چقدر تو مهربونی!» مهربانی‌های خدا تصویر شده و شاعر، شکرگزاری همه مخلوقات را به مخاطب کتاب می‌آموزد.

دست‌های چوبی، سوال، مثل باد، آشتی، پالتوپوست، تونل، مورچه، هزارپای قطاری، ماهی، بارون عناوین شعرها و مناجات‌های این‌کتاب هستند.

در بخشی از این‌کتاب که درباره ابر و باران است، می‌خوانیم:

سوال:

خداجونم، چه‌جوری/ اَبری می‌شه آسمون/ تو دِلِ ابر تُپُل/ جا می‌شه برف و بارون؟
یه روز هوا برفیه/ یه روز هوا بارونی؟/ جواب این سوالو/ فقط خودت می‌دونی
وقتی بارون می‌باره/ از ابرا هِی شُر و شُر/ می‌گه: «خدای خوبم،/ یه عالمه تشکر!»

این‌کتاب با ۲۴ صفحه مصور رنگی، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...