آذرتاش آذرنوش، مدرس، پژوهشگر، فرهنگ‌نویس و مترجم برجسته ادبیات عرب درگذشت.

آذرتاش آذرنوش

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، آذرتاش آذرنوش، مدرس، پژوهشگر، فرهنگ‌نویس و مترجم برجسته ادبیات عرب امروز در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.

او استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران بود و آثار متنوع و مهمی را از عربی به فارسی ترجمه کرد.

آذرتاش آذرنوش، نویسنده و پژوهشگرِ زبان و ادبیات عرب، چهره ماندگار ایران در زبان عربی، ایرانشناس و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران بود.

وی همچنین عضو شورای عالی و مشاور عالی مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی بود و سال‌ها مدیریت بخش ادبیات عرب این مرکز را بر عهده داشت. زنده‌یاد آذرنوش همچنین نخستین مدیرگروه رشته زبان و ادبیات عرب در دانشگاه تهران بود.

این استاد برجسته زبان و ادبیات عرب به سال ۱۳۱۶ در قم به دنیا آمد و به هنگام وفات ۸۴ سال سن داشت. او فراگیری ادبیات عرب را از دانشکده معقول و منقول تهران آغاز کرد و سپس در فرانسه تا دریافت درجه دکتری ادامه داد.

آثار این نویسنده و پژوهشگر، بر سهم بزرگ ایرانیان در زبان و ادب عرب و فرهنگ اسلامی تمرکز داشت. از مهم‌ترین آثار آذرتاش آذرنوش، می‌توان به ترجمه‌های «فتوح البلدان» بلاذری (بخش مربوط به ایران) و «موسیقی کبیر» ابونصر فارابی، «اطلس تاریخ اسلام» حسین مونس، «تاریخ ادبیات عرب» رژی بلاشر، «تاریخ ادبیات عرب» ژان محمد عبدالجلیل اشاره کرد.

از دیگر آثار مهم زنده‌یاد آذرنوش می‌توان به این کتاب‌های اشاره کرد: ترجمه و مقدمه «مقدمه الشعر و الشعرای ابن قتیبه در آیین نقد ادبی»، «تاریخ ترجمه از عربی به فارسی»، «تاریخ چوگان در ایران و سرزمین‌های عربی»، «تاریخ زبان و فرهنگ عربی»، «فرهنگ عربی به فارسی»، «چالش میان فارسی و عربی»، «آموزش زبان عربی» و «راه‌های نفوذ فرهنگ ایرانی در عصر جاهلی» و مجموعه مقالات با عنوان «در باب ادب تازی».

همچنین به سال ۱۳۹۶ کتاب «زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر آذرتاش آذرنوش» زیرنظر کاوه خورابه، به کوشش دکتر نادره جلالی با شمارگان هزار نسخه، ۳۸۴ صفحه و بهای ۲۲ هزار تومان توسط انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...