علی‌الله سلیمی |همشهری

 



مریم سقلاطونی از شاعران نام‌آشنای شعر آیینی است که امسال با مجموعه شعر «زیر ساعت حرم» در جشنواره‌های ادبی خوش درخشید. این مجموعه که در هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر به‌عنوان اثر شایسته تقدیر در بخش شعر نو برگزیده شد، به‌تازگی در چهلمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران هم انتخاب و تقدیر شد. مریم سقلاطونی، مرداد ۱۳۵۴ در قم متولد شد. وی سرودن را از سال ۱۳۷۵ آغاز کرد. او دارای مدرک کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی و عضو انجمن قلم ایران و هیأت نظارت بر کتاب کودک و نوجوان است.

زیر ساعت حرم در گفت‌وگو با مریم سقلاطونی

وی برگزیده جشنواره بین‌المللی خوارزمی و برنده جایزه ادبی دکتر طاهره صفارزاده است و کتاب او با عنوان «از نام‌ها خبری نیست» برنده کتاب سال دانشجویی، کتاب سال دفاع ‌مقدس و قلم زرین شده است. سقلاطونی در مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما به‌عنوان نویسنده و پژوهشگر فعالیت می‌کند و به‌عنوان سردبیر برتر در جشنواره بین‌‌المللی رادیو برگزیده شده است. از دیگر آثار او می‌توان به «بادها از جنوب می‌آیند»، «نفحات» و «مرثیه‌خوانی برای باران» اشاره کرد.
 

کتاب جدید شما «زیر ساعت حرم» امسال در هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر به‌عنوان اثر‌شایسته تقدیر انتخاب و معرفی شد و همچنین به تازگی در چهلمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، این کتاب به‌عنوان اثر برتر در بخش شعر کلاسیک انتخاب و معرفی شد. درباره این اثر بگویید. از شکل‌گیری تا انتشار و برگزیده شدن در بزرگ‌ترین رویدادهای ادبی امسال که موفقیت قابل‌توجهی برای یک کتاب است.
کتاب «زیر ساعت حرم» یک مجموعه شعر آیینی و دربرگیرنده حدود 60 غزل در مدح ائمه(ع) است که سال 1400از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است. شکل‌گیری این کتاب هم برمی‌گردد به حضور من در یک برنامه ادبی با عنوان«یک ماه، یک کتاب» که در حوزه هنری برگزار شد. این برنامه به نقد و بررسی کتاب دیگری از من باعنوان «مرثیه‌خوانی برای باران» اختصاص داشت که آن اثر هم یک مجموعه شعر آیینی است. در آن برنامه، آقای علیرضا قزوه، از شاعران نام‌آشنا و حاضر در نشست از من درباره شعرها و کتاب جدیدم پرسید. گفتم شعرهای تازه درباره ائمه(ع) دارم، اما فعلا برای چاپ آنها اقدام نکرده‌ام. آقای قزوه در همان جلسه پیشنهاد دادند مجموعه‌ای از شعرهای آیینی تازه خودم را گردآوری کنم و برای چاپ به انتشارات سوره مهر بسپارم. بعد از آن جلسه، شعرهای آیینی موجود خودم را که پیش از آن سروده و در مناسبت‌های مختلف خوانده بودم جمع‌آوری کردم، اما چون تعدادشان کم بود، دست نگه‌داشتم تا شعرهای جدید مرتبط با آثار قبلی هم به آنها اضافه شود. بنابراین، یک بخشی از شعرهای این کتاب از قبل آماده بود، اما شعرهای جدید هم به مرور به آنها اضافه شد و ترکیب نهایی کتاب«زیر ساعت حرم» شکل گرفت. در مجموع، آقای علیرضا قزوه با آن پیشنهاد خود باعث تولد این کتاب شد.

از اتفاق‌های مهم درباره این کتاب، انتخاب آن در 2 رویداد بزرگ‌ ادبی در کشور است. وقتی مطلع شدید کتاب شما در هفدهمین دوره جشنواره بین‌الملی شعر فجر جزو آثار برتر است، چه احساسی داشتید؟
در وهله اول، طبعاً خوشحال شدم، اما همزمان سؤالی هم در ذهنم جا خوش کرد که آیا واقعاً این جایزه، حق کتاب «زیر ساعت حرم» و همچنین حق من بوده است؟ آیا حق کسی در این میان ضایع نشده است؟ چون کتاب‌های خوب و سطح‌بالایی در بخش شعر کلاسیک، همزمان با کتاب من در کشور چاپ و منتشر شده بودند که بسیاری از آنها از نظر ساختاری و محتوایی کیفیت خوبی داشتند. کتاب من در سال 1400منتشر شده بود و اگر آمار کتاب‌های شعر کلاسیک منتشر شده در این سال را مرور کنید با آثار قابل توجهی مواجه می‌شوید. با این حال، به رأی و نظر داوران احترام ویژه‌ای قائلم و فکر می‌کنم کتاب من ویژگی‌هایی داشته که با ملاک‌های داوری آنها تطابق داشته و همسو بوده. در مجموع، خوشحالم شعرهای مجموعه«زیر ساعت حرم» توانسته رأی و نظر داوران را جلب کند و امیدوارم مخاطبان اثر هم از این مجموعه خوش‌شان بیاید، چون همیشه مخاطبان اثر، برایم مهم بوده و هستند.

جشنواره‌های انتخاب کتاب سال در کشور هر سال تعدادی از کتاب‌ها را در بخش‌ها و حوزه‌های گوناگون ‌ انتخاب و به جامعه معرفی می‌کنند. به‌نظر شما، این جشنواره‌ها تا چه اندازه در موفقیت یک کتاب، بعد از کسب جایزه و حضور در بازار کتاب مؤثر هستند؟
اصل موضوع این است که باید این اتفاق‌ها بیفتد. یعنی هر کتابی بعد از کسب یک یا چند جایزه ملی بتواند در مسیر موفقیت‌های بعدی قرار گیرد. اما این اتفاق‌های خوب عملاً در کشور ما نمی‌افتد. به‌نظر من، جشنواره بین‌المللی شعر فجر و همچنین کتاب سال جمهوری اسلامی از بزرگ‌ترین رویدادهای ادبی در کشور هستند که وقتی نام این جشنواره‌ها بر پیشانی یک کتابی می‌خورد باید موفقیت‌های بعدی اثر را هم تا حدودی تضمین کند. باید اطلاع‌رسانی بیشتری درباره کتاب‌های منتخب انجام داد و اطلاعات درخصوص این آثار در اختیار مخاطبان قرار گیرد.

از برگزاری نشست‌های معرفی و همچنین نقد و بررسی کتاب برگزیده در مراکز فرهنگی و محافل ادبی شهرهای کوچک و بزرگ گرفته تا موفقیت در بازار کتاب که همگی می‌توانند در سرنوشت یک کتاب مؤثر باشند. اینها انتظارات زیادی برای یک کتاب برگزیده در جشنواره‌های ملی نیست، اما اینکه چنین اتفاق‌هایی برای یک کتاب برگزیده در سطح ملی نمی‌افتد، به‌نظرم نیاز به آسیب‌شناسی دارد تا ریشه‌های آن شناسایی و موانع برطرف شود. البته این را هم بگویم که وقتی کتابی در یک جشنواره مطرح در سطح ملی برگزیده می‌شود، ناشر آن کتاب با درج نام جشنواره روی کتاب می‌تواند به‌کار خود رونق هر چند نسبی بدهد، اما برای نویسنده یا شاعر آن اثر اتفاق خاصی نمی‌افتد. فکر می‌کنم در این زمینه، سیاستگذاران عرصه فرهنگ به‌ویژه در بخش شعر باید یک فکر اساسی بکنند تا در روند فعلی تجدیدنظری بشود.

اگر بخواهیم به برخی ویژگی‌های اثرگذار جشنواره‌های انتخاب کتاب سال در کشورمان اشاره کنیم، شما از کدام موارد نام می‎برید؟
امسال در جریان برگزاری جشنواره شعر فجر و موقعی که اسامی داوران این جشنواره اعلام شد، متوجه شدم در انتخاب داوران دقت شده و مسئولان و دست‌اندرکاران جشنواره کوشیده‌اند ترکیب داوران به‌گونه‌ای باشد که از همه طیف‌ها و سلایق در این ترکیب حضور داشته باشند. وقتی به اسامی داوران نگاه می‌کنیم، هم نماینده‌ای از نسل شاعران جوان می‌بینیم و هم نماینده‌ای از شاعران پیشکسوت. همچنین از طیف‌ها و سلایق گوناگون هم افرادی در ترکیب هیأت داوران حضور داشتند که نوع گزینش داوران نشان می‌دهد برگزارکنندگان جشنواره کوشیده‌اند همه آثار، دیده و داوری شود. این رویکرد عالی را به‌نظرم باید به فال نیک بگیریم و امیدوار باشیم در دوره‌های بعدی هم این رویکرد حاکم باشد.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...