هر رابطه‌ای مشکلات خود را دارد | الف


رابطه جنسی برای مردم بسیار خواستنی است و این خواستن دلایل بسیاری دارد. ولی هم‌زمان همین رابطه برای همگان تبدیل به معضل بدی هم شده است. انسان‌ها رابطه جنسی را می‌خواهند، زیرا لذت‌بخش است، اما حالا خود آن رابطه رنج‌هایی به بار می‌آورد؛ آن را می‌خواهند، زیرا افراد را به هم نزدیک می‌کند، اما حالا باعث جدایی شده؛ آن را می‌خواهند زیرا خانواده را مستحکم می‌کند، اما حالا دارد خانواده‌ها را از هم می‌پاشد. می‌توان این فهرست را تا ده‌ها مورد ادامه داد، اما در یک کلام این‌که رابطه جنسی بنا بود حلال مشکلات باشد، ولی حالا خودش تبدیل به مشکل شده است؛ مشکل بزرگی که ظاهرا حل‌شدنی هم نیست.

رابطه جنسی امروزه بسیار پیچیده شده و این پیچدگی به حدی از افراط رسیده که شبیه یک کلاف سردرگم انسان را از حل مشکلات مأیوس می‌کند. متأسفانه از بیرون نیز به این امر دامن زده می‌شود. واقعیت تلخ و دردناک نیز همین است که برای وضع موجود هیچ راه‌حل پایداری وجود ندارد. اگرچه این امر ناامیدکننده است، اما همین ناامیدی می‌تواند روزنه نجاتی باشد برای مسئله‌ای که بیشتر افراد از آن سخت در رنج‌اند. بله، خبر خوبی هم در کار است؛ غالبا این خود ما هستیم که رابطه جنسی را برای خودمان تبدیل به یک مشکل دشوار می‌کنیم. لذا خودمان هم می‌توانیم آن را از بین ببریم.

مارتی کلین [Marty Klein]  «هوش جنسی» [Sexual intelligence : what we really want from sex--and how to get it]

دکتر مارتی کلین [Marty Klein] در کتابِ بسیار خوب «هوش جنسی» [Sexual intelligence : what we really want from sex--and how to get it] به صورت شفاف، دقیق، علمی، مستند، صریح، بدون تعارف و در عین حال به زبان ساده یافته‌ها و تجربه‌های خود را در این زمینه صادقانه با خواننده در میان می‌گذارد. سادگی کتاب به‌گونه‌ای است که برای عموم خوانندگان به‌راحتی مفهوم است و علمی بودن آن باعث شده که برای مشاوران و روان‌شناسان و درمان‌گران و به‌طور کلی متخصصان راهنمای بسیار مفید و راهگشایی باشد. چراکه دکتر کلین هر مبحثی را با گزارش مفصل یکی از مراجعان خود همراه می‌کند و بدون هیچ‌گونه تعارفی به ذکر ریزترین جزئیات مسائل جنسی می‌پردازد، به‌طوری که اگر بخواهیم از آنها چیزی بگوییم، کل سایت ما را فیلتر خواهند کرد. او ده‌ها مورد گوناگون را شرح می‌دهد و برای خواننده تجزیه و تحلیل می‌کند.

آن‌چه که در همه موارد به چشم می‌آید این است که ریشه مشکل نه در بدن، بلکه در ذهن افراد است. آنها تصورات مختلفی از رابطه جنسی دارند که دکتر کلین تلاش می‌کند به آنها بقبولاند که آن تصورات موهوم را کنار بگذارند. اعتقاد او این است که چیزی به اسم رابطه جنسی واقعی، رابطه جنسی طبیعی، رابطه جنسی ایدئال و همانند اینها وجود ندارد. این یک باور و ذهنیت کاملا غلط است. یکی از اشتباهات مخرب افراد این است که گمان می‌کنند چیزی به اسم رابطه جنسی حقیقی وجود دارد که لازم است خود را به آن برسانند و با آن تطبیق دهند. برای این مقصود، بدن، توانایی‌ها و شرایط و امکانات درونی و بیرونی خود را برای تحقق آن بسیج می‌کنند. در غیر این صورت، خود را در مسئله روابط جنسی آدم‌های شکست‌خورده‌ای می‌دانند. همه مشکلات عملی بعدی، از همین نقطه فکری شروع می‌شوند. دکتر کلین به عنوان یک سکسولوژیست مشهور و باتجربه می‌خواهد این ذهنیت سراسر نادرست را اصلاح کند. اساسا از نظر او رابطه جنسی در اصل یک فعل یا کنش نیست، بلکه نوعی ذهنیت است؛ ذهنیتی که سرنوشت زندگی جنسی افراد ریشه در آن دارد. پیش از اشاره به این ذهنیت باید مشکل را بیشتر بررسی کنیم.

رابطه جنسی در مراحل اولیه خودبه‌خود اتفاق می‌افتد. عواطف، هیجانات، هورمون‌ها، بدن و اندام‌ها به‌گونه‌ای هستند که فرد بدون هیچ‌گونه تلاش خاصی می‌تواند شاهد پیش آمدن یک رابطه دل‌چسب باشد. اما این امر دائمی نیست. چراکه بعدها با بالارفتن سن نمی‌توان روی چنین رخدادی تکیه کرد. رابطه به صورت خودانگیخته پیش نمی‌رود و لذا باید فعال بود و خود شخص آن را خلق کند. نکته دیگر این‌که شروع رابطه جنسی آسان است، اما ادامه آن دشوار. داشتن یک رابطه خوب برای یک بار یا یک هفته و حتی چند ماه سخت نیست، اما اگر بنا باشد زوجی برای یک عمر به طور مستمر با هم رابطه داشته باشند، آن وقت کلکسیونی از مشکلات جنسی خواهند داشت. رابطه جنسی در شور جوانی و طراوت بدن و قوت و سلامت اندام‌ها یک شکل است و بعدها که بدن توان و طراوت خود را از دست می‌دهد، طور دیگری می‌شود.

راه و روش درست این است که ملازم با این تغییر جسمانی، ذهنیت نیز تغییر کند. اما برعکس، ذهنیت افراد همان ذهنیت اوائل دوران جوانی باقی می‌ماند. این در حالی است که آن ذهنیت به درد دوران میان‌سالی و بعد از آن نمی‌خورد؛ زیرا آن بدن و آن شرایط دوران جوانی از دست رفته است. باید ذهنیت مناسب یک بدن شل‌وول و ضعیف و چروکیده را پیدا کرد؛ بدنی که، بی‌تعارف، هر کدام از اعضای آن شبیه به یک سبزیجات پلاسیده است. واقعیتی که دکتر کلین هشدار می‌دهد این است که ذهنیت جنسی شایع، متعلق به دوران بیست سالگی است، به‌طوری که این ذهنیت حتی برای سی سالگی هم مناسب نیست. با وجود این، تقریبا همه افراد این ذهنیت را حتی بعد از میان‌سالی هم نگه می‌دارند و همه چیز خود را با آن تنظیم می‌کنند. واضح است که نتیجه چنین نگرشی چه فاجعه‌ای خواهد بود.

برای حل این‌گونه مشکلات، دکتر کلین از هوش جنسی صحبت می‌کند. چون‌که برای رفع مشکلات روابط جنسی باید نگاه خود را در پرتو یک چشم‌انداز گسترده تغییر دهیم. هوش جنسی همان چشم‌اندازی است که این دگرگونی در بستر آن رخ می‌دهد. هوش جنسی چیزی است که روی‌هم‌رفته از این سه امر تشکیل شده: اطلاعات علمی، مهارت‌های عاطفی و آگاهی جسمانی. او برای جا انداختن مطلب، ده‌ها مورد از نمونه‌های عینی را ذکر می‌کند که با آنها مدت‌ها بر سر مشکلات روابط جنسی‌شان سروکله زده است. این موارد به قدری متنوع است که بعید است خواننده‌ای به قصد یافتن پاسخ به این کتاب رجوع کند و نمونه‌ای مشابه مشکل خود در آن نبیند.

البته باید به این نکته مهم نیز اشاره کنیم که فایده این کتاب فقط سلبی نیست. یعنی این اثر فقط برای حل مشکلات جنسی نیست، بلکه جنبه ایجابی هم دارد و دکتر کلین می‌خواهد با اصلاح ذهنیت جنسی افراد، این زمینه را مهیا کند که افراد از این بُعد وجود خویش نیز بهره‌برداری کنند. به عبارت دیگر، هوش جنسی مواهبی دارد که غالب افراد از آن بی‌خبرند، چه رسد به این‌که از آن نفعی ببرند. به همین دلیل این کتاب از طریق اصلاح رابطه جنسی می‌خواهد یک بهبودی اساسی را در کل زندگی اشخاص رقم بزند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...