در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا | شهرآرا


فرهاد مهراد، انگار دلش نمی‌خواست صدایش را صاف کند. خش دار بود و گرفته؛ و با آنچه می‌خواند هم ساز بود. با آن ترانه‌های اعتراضی که از موسیقی فیلم «رضا موتوری» با عنوان «مرد تنها» شروع شد. بعدش هرچه خواند با آن موسیقی‌های دهه چهل وپنجاه زمین تا آسمان فرق می‌کرد. کسی تا قبل از آن موسیقی فیلم را تحویل نمی‌گرفت. اهمیتی نداشت. یا برای سرگرمی بود یا برای رقص و آواز، اما موج نو داشت تمام حوزه‌ها را در می‌نوردید. هم ادبیات را، هم سینما، هم بازیگری را و همه چیز را. این اولین ترانه‌ای بود که او را مشهور کرد.

فرهاد مهراد

فرهاد مهراد اگرچه کم کار بود، اما توانست به حافظه جمعی موسیقایی مردم کوچه و بازار راه پیدا کند. او با خواندن کارهایی مثل «شبانه ۱ و ۲» «جمعه» و همکاری با اسفندیار منفردزاده و کارکردن با کارگردان‌هایی همچون کیمیایی و امیر نادری پا در مسیری گذاشت که تا امروز کسی نتوانسته به او نزدیک شود.

فرهاد اگر در دوره‌های مختلف به انزوای ناخواسته و خودخواسته نمی‌رفت قطعا امروز می‌توانستیم او را کامل‌تر قضاوت کنیم. فرهاد و صدای جاودانه اش در دسته بندی دیگری هم در صدر فهرست قرار می‌گیرند. اگر به صورت مفروض موسیقی را به دو دسته موسیقی سرگرم کننده و موسیقی دغدغه‌مند تقسیم کنیم، فرهاد جزو صدا‌هایی است که هم در انتخاب شعر و هم فضاسازی موسیقیایی، موسیقی را برای سرگرمی مخاطب درنظر ندارد. او می‌خواهد دغدغه مردم را بدون ادا‌های روشن فکری برای خودشان بخواند و این رمز ماندگاری فرهاد است.

رودابه طاهری در مستند «جمعه‌های فرهاد» درباره اجرای زنده سینما سپیده تهران که پس از انقلاب اسلامی در تهران برگزار شد، می‌گوید: «وقتی که «یک شب مهتاب» را خواند. تعدادی جوان به خاطر ریتم موسیقی شروع کردند به پا کوبیدن روی زمین و من احساس کردم خیلی ناراحت است. نفهمیدم چرا، ولی بعد‌ها به من گفت این آهنگی که من دارم می‌خوانم مطلقا شاد نیست که باهاش شادی کنند، این‌ها مخاطبان من نبودند. بعد فهمیدم به همین دلیل پا نشد تشکر بکند.»، اما ترانه دیگری که او خواند با همه آنچه تا آن روز خوانده متفاوت بود. ترانه «وحدت» بود که به «والا پیامدار محمد (ص)» بین مردم شهرت دارد.

ترانه سیاوش کسرایی با دکلمه عبارت «المُلکُ یَبقی مَعَ الکُفر ولایَبقی مَعَ الظُلم» آغاز می‌شود و بندِ ترجیعِ آن «والاپیام دار محمد» است. صدای جاودانه فرهاد دارد با آن شور و حماسه حضرت خاتم را ستایش می‌کند و خیلی‌ها این قطعه را یکی از بهترین آثار اسلامی یک قرن اخیر می‌دانند. او از وحدت خواند و پیامبری که تمام سال‌های رسالتش را خرج وحدت مسلمین کرد.

از آن طرف این ترانه اولین کاری بود که از فرهاد در روز‌های ابتدای انقلاب منتشر می‌شد، اما ظاهرا کسی نه مضمون کارش را فهمید و نه علاقه‌ای داشت از زبان فرهاد چیزی درباره وحدت بشنود. چون بعد از آن دیگر اجازه فعالیت پیدا نمی‌کند تا اینکه موسیقی اش بعد از سال‌ها حالا دارد در روز‌هایی مثل میلاد پیامبر (ص) مدام از تلویزیون پخش می‌شود.

والا پیامدار محمد!
گفتی که یک دیار
هرگز به ظلم و جور
نمی مانَد
برپا و استوار

آن گاه
تمثیل وار کشیدی
عبای وحدت
بر سر پاکان روزگار

در تنگ پر تبرک آن نازنین عبا
دیرینه ای محمد!
جا هست
بیش و کم
آزاده را
که تیغ کشیده است
بر ستم.


وحدت | سیاوش کسرایی | فرهاد مهراد 1357 ش.


زندگی نامه فرهاد مهراد
ظاهرا قبل از این که وحید کهندل زندگی نامه فرهاد مهراد را با نام «چون بوی تلخ خوش کندر» با نشر ماهی و زیر نظر پوران گلفام منتشر کند؛ چند اثر با محوریت زندگی و زمانه فرهاد منتشر شده بود. آثاری که داد همسر فرهاد را درآورده بود. خانم گلفام گفته بود این روایت‌ها پر از دروغ‌های شاخ دار است و تناقض و ادعا‌های عجیب وغریب. بعد از این اتفاقات کهندل با حمایت و همراهی همسر فرهاد کتابی منتشر کرد که روایت هایش دقیق و پر از جزئیات ناب است. نویسنده در مقدمه این کتاب می‌نویسد:

«فرهادِ این کتاب در مقام یک انسان معرفی می‌شود. اگر با او به شکلی آشنا شده اید، کارهایش را شنیده اید یا یک بار از کنار شما رد شده و به شما لبخند زده است یا حتی اگر از نوع لباس پوشیدنش خوشتان آمده یا طرح جلد کاست «خواب در بیداری» را دیده اید و به طراحش علاقه‌مند شده اید و حالا می‌خواهید بدانید منش او چه بوده، چگونه زندگی می‌کرده، چه چیز‌هایی او را آزرده یا خوشحال می‌کرده، اگر این‌ها برایتان جالب است، شاید این کتاب به شما کمک کند؛ البته انتظار نداشته باشید او را خوب بشناسید. چه بسا سردرگم‌تر از قبل شوید، زیرا فرهاد قصه‌ای بی انتهاست.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...