تازه‌ترین مجموعه شعر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «نامه‌ای به آسمان» از سوی نشر سخن منتشر شد.

محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «نامه‌ای به آسمان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم؛ این اثر از شفیعی کدکنی دربردارنده شش دفتر از سروده‌های او در موضوعات مختلف از جمله اجتماعی است. انتشار خبر به تعویق افتادن چاپ این اثر از استاد نام‌آشنای ادبیات فارسی، چندی پیش با حواشی همراه شد. مدیرکل توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن هنگام، دلیل تاخیر در صدور مجوز نشر این کتاب را بررسی اشعار شفیعی کدکنی توسط کارشناسان ارشاد عنوان کرده بود که با انتقاداتی همراه شد.

شفیعی کدکنی "نامه‌ای به آسمان" را به همراه مقدمه‌ای درباره کارکرد شعر و رسالت او در قبال جامعه منتشر کرده است. به گفته او؛ با اینکه شعر مثل دیگر هنرها، و شاید هم بیشتر از دیگر هنرها، در مرحله آفرینش از هرگونه قید و مسئولیتی می‌گریزد، اما در عمل، وظیفه شعر همیشه این بوده است که آنچه را سیاست از انسان ربوده است، به او بازگرداند.

او ادامه می‌دهد: این وظیفه شعر در این بخش از جهان که حوزه فرهنگ ایران زمین خوانده می‌شود، از غرب تا شرق، از کردستان تا کاشغر چین، از دیگر اقطار جهان محسوس‌تر است. حافظ بهترین نمونه است و نیازی به آوردن مثالی دیگر نیست. اگر کسی خلاف این را مدعی شود، باید مثالی بیابد که نخواهد یافت. شعرهای عاشقانه و عرفانی، بهترین مصادیق ادای این وظیفه‌اند و کمترین تجلی این وظیفه در آنها، اینکه مرزهای مجعول سیاسی را نادیده می‌انگارند. آنچه به نام شعر اجتماعی و سیاسی گاه خوانده شده است، اگر چنین شعری به‌طور خاص وجود داشته باشد، در صورتی می‌تواند مصداق شعر قرار گیرد که از عهده ادای این وظیفه برآید.

کمترین نشانه این توفیق آنجاست که بیرون از فضای تقویمی و تاریخی خود هنوز کاربرد عاطفی و احساسی داشته باشد. یعنی واحد آن چیزی باشد که عین‌القضات همدانی آن را "آیینگی" می‌خواند. پس بدین‌گونه می‌بینید که به قول بیدل: آیینه‌گری کار کمی نیست در اینجا!
شاعر شدن یا ادعای شاعری در حقیقت باز کردن دکانی است در راسته بازار "آیینه‌سازان روح". در این بازار که دکان‌های بزرگ دو نبش و سه نبش و چهار نبش امثال فردوسی و نظامی و مولوی و حافظ و سعدی و خیام و ده‌ها نابغه دیگر در آن وجود دارد، با انواع آینه‌ها، آینه‌هایی که گاه ازل و ابد را در خویش منعکس می‌کنند، دعوی دکان‌داری کردن و آینه‌سازی و آینه‌فروشی کردن، کار بی‌شرمانه‌ای اگر نباشد، بسیار ساده‌لوحانه است. مودبانه باید گفت: "چندان هم خردمندانه نیست".

شفیعی معتقد است: با این همه تمام استعدادهای برجسته تاریخ، از پادشاهان تا فلاسفه و دانشمندان ریاضی و پزشکی، سعی‌شان برین بوده است که در این بازار، دکانی اگرچه کوچک باز کنند و اگر دکانی نتوانند گشودن، دستِ‌کم محصولات خود را در کنار یکی از این دکان‌های کوچک و بزرگ، مانند دستفروشان بازار، پهن کنند. عجبا که در این بازار اگر کسی واقعاً آینه‌ای، هرچند بسیار ساده و کوچک، ساخته باشد، هرگز بی‌مشتری نمی‌ماند. ...

نشر سخن کتاب تازه شفیعی کدکنی را در 479 صفحه به قیمت 590 هزار تومان منتشر کرده است.

سخن همچنین در کنار این اثر، کتاب دیگری از شفیعی کدکنی را نیز روانه بازار نشر کرده است. "رباعیاتی از نیشابور" دربردارنده دو دفتر شامل رباعیات و دوبیتی‌های شاعر است که با مقدمه‌ای از او منتشر شده است.

شفیعی کدکنی سروده‌های این مجموعه را بخشی از میراث یک عمر شاعری خود توصیف کرده که برای سلیقه‌های غیر مدرن منتشر کرده است. در یکی از رباعیات این مجموعه می‌خوانیم:

آن روز که دل به شاعری خوش کردم
با دشمن خلق بس کشاکش کردم
زین‌گونه تمام هستی خویش به شعر
در واژه نهاده کار آرش کردم

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...