کتاب مجموعه اشعار فرخی یزدی با تدوین محمدعلی سپانلو و مهدی اخوت توسط انتشارات نگاه به چاپ پنجم رسید.

به گزارش مهر، میرزا محمد فرخی یزدی، متولد سال ۱۲۶۸ و درگذشته به سال ۱۳۱۸؛ شاعر و روزنامه‌نگار مبارزی بود که در دوران خفقان حکومت رضاخانی با قلم خود با دیکتاتور آن‌دوره مبارزه می‌کرد و به خاطر جسارت و انتقاداتی که داشت زندانی شد اما چون در زندان نیز حاضر به سکوت نشد، لب و دهانش را با نخ و سوزن دوختند. این شاعر در هفتم دوره مجلس شورای ملی به‌عنوان نماینده مردم یزد حضور داشت.

فرخی یزدی پیش از نمایندگی مجلس در سال ۱۳۰۷، روزنامه طوفان را در سال ۱۳۰۰ انتشار داد. او برای ادامه مبارزات ضد دیکتاتوری خود مدتی را به آلمان رفت و در روزنامه‌ای در آن کشور به مذمت حکومت رضاخان پرداخت که پس از بازگشت به ایران، دستگیر و زندانی شد. فرخی یزدی که به حبس در زندان قصر محکوم شده بود، در نهایت توسط احمد احمدی معروف به پزشک احمدی با تزریق آمپول هوا کشته شد.

محمدعلی سپانلو شاعر و پژوهشگر حوزه شعر معاصر ایران، «مجموعه‌اشعار فرخی یزدی» را گردآوری، تدوین کرده و در این راه مهدی اخوت نیز به او کمک رسانده است.

چاپ پنجم این کتاب با ۳۴۰ صفحه و قیمت ۵۰ هزار تومان عرضه شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...