رویایی؛ شاعری نوآفرین | سازندگی


و بدین‌سان است که یکی می‌میرد و بقیه غمگین می‌شوند. و دلتنگ. و چاره‌ای جز تحمل نیست. کم نبودند بزرگانی که در این سال‌ها ما را تنها گذاشتند، و حالا یدالله رویاییِ عزیز. و این حُزنِ بیشتری نصیب ما می‌کند در این لحظه، در این دقیقه اکنون.

 یدالله رویایی

درمورد رویایی، یکی بحث شعر حجم است؛ بیانیه‌ای که ایشان نوشتند فکر می‌کنم آنقدر درباره این بیانیه گفته شده که هنوز «نعش این شهید عزیز» به‌قول اخوان، روی دست مانده است. و هنوز بلاتکلیفیم که چه بابِ تازه‌ای را می‌خواست در شعر معاصر فارسی بگشاید؟ در اینکه رویایی شاعری معتبر و درخور اعتنا و مورد تحسین است، جای تردیدی نیست! فکر می‌کنم خودِ شعرِ رویایی گویاتر از این بیانیه است؛ پس بچرخیم دورِ آن مولفه‌های این شعر.

یکی از مولفه‌های شعر رویایی، تاویل‌پذیری است و دیگری خودارجاعی؛ شعر ایشان معطوف به خواننده است، و خواننده آن را تکمیل می‌کند و دارای معماری خاصِ خودش است. یادمان باشد که این شعر، مربوط به دهه چهل و پنجاه است، که شعر رویایی در کنار یا در جوارِ «شعر دیگر» قرار می‌گیرد. شعر دیگر یادآور هوشنگ چالنگی و بیژن الهی است. حالا رویایی به‌گونه‌ای دیگر، یعنی فاصله‌ای که شعر دیگر از نیما می‌‌گیرد با فاصله‌ای که شعر رویایی از نیما می‌گیرد، فرق دارد. شعر رویایی همچنان مدیون شعر نیما است، گیرم با نوعی انعطاف در وزن و موسیقی. نیما وزن را یا وزن‌های متحدالارکان را قابل بسط می‌دانست و دیگر اوزان را غیرقابل بسط، ولی انعطافی که به وزن می‌دهد انعطافی است که همه شاعران بعد از او دست به چنین کاری می‌زنند، و گریزی هم از آن نیست. مثل م. آزاد، و حتی شاملو به‌نوعی.

دیگر ویژگی‌ای که درمورد شعر رویایی باید گفت این است که شعر رویایی را می‌توانیم شعری ساختارگرا (نه‌ به‌معنای تعریف ساخت‌مندِ نیما، که به‌معنای آن چیزی‌که فلاسفه غربی مطرح کرده‌اند) بنامیم، به این معنا که این ساختارگرایی، مفهومی «یکه» و «یگانه‌ای» دارد و قدری حس‌و‌حال ذهنیتِ افلاطون را پیدا می‌کند.

شعر رویایی در حوزه ساختارگرایی می‌گنجد و نه در حوزه پساساختارگرایی. ساختارگرایی معطوف به یک وحدت ارگانیگ است که یک معماری متنی دارد و حول یک معنا می‌چرخد؛ شعر رویایی از این امتیاز برخورد است و همان‌طور که پیشتر گفتم، بعضا تاویل‌پذیر است و معطوف به خواننده.

اما اگر شعر رویایی را آوانگارد بپنداریم که هست، دیگر نمی‌توان شعر او را تجربه‌گرا نامید. تجربه‌گرایی رویِ دیگرِ «شعر زبان» است و شعر زبان از معماری و مرکزگرایی و روایت‌های خطی سر باز می‌زند؛ گسسته‌نما است و به تعبیر من «افشانشی» است. اینجا است که تکلیف من با رویایی روشن‌تر می‌شود: و آن این است که رویایی شعر دهه هفتاد را تجربه و درک نکرد. نه به لحاظ اینکه شاعری تیزهوش نیست -که هست، بلکه حالا به‌هردلیلی، مباحثی که از طرف فلاسفه غرب یا از طرف نویسندگان و صاحب‌نظران ما به زبان فارسی تالیف شد، رویایی در کُنه آن قرار نگرفت. این به‌معنای کاستن از شعر رویایی نیست! اما وقتی مباحثی که فلاسفه متاخر در شعر ما به‌طور غیرمستقیم مطرح کرده‌اند سبب شد که ذهنیت برخی از شاعران مدرن معاصر بسط پیدا کند و از مرزِ صرفِ مدرن‌بودن فراتر برود. اسمش را بگذارید پست‌مدرن یا چیزی در این حد؛ همان‌طور که پیشتر گفته‌ام: هر سرزمین پست‌مدرنیسمِ خود را دارد.

درواقع رویایی در «وضعیت دیگر» قرار نگرفت؛ وضعیت دیگر -اصلاحی که من بیشتر به‌کار می‌برم- ناظر بر عصر بدگمانی است؛ عصری که شک‌محور است و به رستگاری دل‌بسته نیست؛ بنابراین شعر رویایی همچنان شعری تک‌خطی است و البته در چارچوب تعاریف شعر مدرن، شعری قابل‌اعتنا.

این نوشتار کوتاه را با یک خاطره از رویایی به پایان می‌برم: وقتی کتاب «رفته بودم به صید نهنگ» را برای ایشان به پاریس فرستادم (ایشان قبلا یک کتاب به زبان فرانسه «پس مرگ چیز دیگر بود» چاپ کرده بود و برای من فرستاده بود) به من گفت که فصل تازه‌ای‌ در شعر تو باز شده است.

و در آخر باید اضافه کنم که، رویایی شاعری هوشمند و قابل اعتنا و مورد تحسین است؛ شاعری زنده، مدرن و نوآفرین در شعر فارسی.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...