مسعود احمدی (متولد ۱۳۲۲ کرمان)، شاعر، ویراستار و مدرس پیشین فلسفه و ادبیات درگذشت.

مسعود احمدی

به گزارش کتاب نیوز، احمدی در شش‌سالگی با خانواده به‌تهران آمد و تحصیلاتش را در دبستان ابن یمین و دبیرستان علمیه و هنرستان هنرهای زیبا به‌پایان رساند و سپس به دانشکده هنرهای تزئینی وارد شد، ولی ادامه نداد. او با علاقه شدیدش به ادبیات و فلسفه، از نوجوانی به‌مطالعه پیگیر این دوبخش از علوم انسانی و تدریس ادبیات و فلسفه در دبیرستان‌ها و مدارس عالی معتبر بخش خصوصی پرداخت و پس از سال‌ها به آموزش و پرورش دولتی پیوست. وی در سال ۶۰ بازداشت و پس ازگذراندن ۴ سال محکومیت از زندان آزاد شد و به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم شد. پس از آن به ویراستاری روی آورد و در این راه از یاری پیشکسوتان این رشته بهره برد. هم زمان به‌مطالعه و سرودن شعر و نوشتن مقاله ادامه داد.

برخی از کتاب‌های منتشر شده‌ شادروان مسعود احمدی عبارتند از:
زنی بر درگاه، روز بارانی، برگریزان و گذرگاه، دونده خسته، قرار ملاقات، صبح در ساک، بر شیب تند عصر، برای بنفشه باید صبر کنی، دو سه ساعت عطر یاس، حرف زیادی: مجموعه مصاحبه‌های مطبوعاتی، دو زن، گفت‌وگو با آیدا سرکیسیان "شاملو" و اقبال اخوان "مشیری"، دارم به آخر خودم نزدیک می‌شوم، در زیر پوست انگشت‌های دست چپم و دیگر نبودم/مرده بودم.

................ هر روز با کتاب ................

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...