یحیی یثربی گفت: سعدی در دل مردم بود، به بسیاری از حوادث تاریخی اشاره کرده و به مشکلات جامعه نیز توجه داشته است. مثلا سعدی در قصیده معروف خود که سعد ابن اتابک سعدی را مدح کرده است، از او انتقاد نیز کرده است.

یحیی یثربی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، یحیی یثربی استاد دانشگاه علامه طباطبایی، مهمان شبی دیگر از سلسله جلسات همایش ملی ادبیات، انسان، شهر بود و به موضوع نقد اجتماعی در آثار سعدی پرداخت. یحیی یثربی نویسنده و اندیشمند ایرانی است که آثاری مانند «قلندر و قلعه» و صلیب و صلابت دارد.

او در آغاز صحبت‌هایش گفت: سعدی هم‌دوره کسانی مانند مولانا، ابن‌عربی و... بود. در آن دوره بیشتر شاعران به مباحث عرفانی می‌پرداختند. این علاقه به مسائل عرفانی تا کنون نیز در شعر ما رواج دارد. سعدی در اوج اقتدار عرفان، به مطالب و مسائل روز پرداخته است. یعنی به اندازه دیگران به مسائل عرفانی توجهی نداشته.

وی افزود: سعدی در این زمان نگرش سیاسی و اجتماعی را نیز فراموش نکرده است. با ورود موج عظیم عرفان ما از این نوع نگرش فاصله گرفته‌ایم. مثلا در آثار غزالی اشاره‌ای به حوادث تاریخی نیست، اما سعدی در دل مردم بود، به بسیاری از حوادث تاریخی اشاره کرده است و به مشکلات جامعه نیز توجه کرده است. مثلا سعدی در قصیده معروفش که سعد ابن اتابک سعدی را مدح کرده است، از او انتقاد نیز کرده است.

عرفان و نقاط ضعف
یثربی با اشاره به نقاط ضعف عرفان سخنانش را ادامه داد و گفت: شاید بسیاری از آنان که در عرفان تالیفی داشته‌اند، به این نکته ظریف پی نبرده باشد که عرفان انسان را به توجه به خودش وامی‌دارد. سیر خودش و سلوک خودش است. و این تجربه را نمی‌توان به کس دیگری انتقال داد. یعنی هم خودش عارف به سکوت می‌شود، هم دیگران حرف آن شخص را نمی‌فهمند. سعدی به‌درستی در آثارش از این مشکل عرفان انتقاد کرده است. این هم نوع دیگری از نقد در آثار سعدی است.

نقد در آثار سعدی
یحیی یثربی در ادامه سخنانش به انواع نقد در آثار سعدی پرداخت و گفت: نوعی دیگر نقد در آثار سعدی به کسانی است که ادعای پیشگویی داشته‌اند. گروه دیگری که سعدی از آن‌ها انتقاد می‌کند، مردمانی‌اند که ادعای حل مشکلات مردم را دارند، اما از مسائل زندگانی خویش بی‌خبرند. مدعیان مسلمانی و مدعیان عرفان دورغین نیز گروهی دیگری هستند که مورد انتقاد سعدی قرار گرفته است.

یثربی در آخر به معنای نقد در دنیای امروز پرداخت و به معنای نقد در آثار قدما نیز اشاره کرد: اگر بخواهیم نقد به معنای امروزی را در نظر بگیریم، که به معنای نقد سازنده به همراه ارائه پیشنهادهایی برای اصلاح است، نه‌تنها در آثار سعدی، بلکه در ادبیات فارسی به‌ندرت دیده می‌شود. یعنی فضای نقد اجتماعی قوی در ادبیات فارسی وجود ندارد. آنچه که فارسی‌زبان در گذشته از لغت نقد می‌فهمید، معنی گزینش داشت. مثلا منظور از نقد فلان کتاب، ایجاد یک گزیده از آن کتاب بود. اما نقد به معنای یافتن مشکلات و بیان آن و حلش، خیر. بنابراین خوب است که در مطالعات جدید به این معنا از نقد در ادبیات فارسی توجه کنیم و بدانیم رویکرد اساسی ما در ادبیات فارسی رویکرد ستایشی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...