چاپ دوم «نردبان آسمان: گزارش کامل مثنوی به نثر» به کوشش محمد شریفی منتشر شد

به گزارش کتاب نیوز، «نردبان آسمان: گزارش کامل مثنوی به نثر» شرح مثنوی مولوی نیست، بلکه گزارشی از مثنوی به نثر است که شاید بتوان آن را برگردانِ تفسیری مثنوی دانست.

«نردبان آسمان: گزارش کامل مثنوی به نثر» به کوشش محمد شریفی
محمد شریفی ( -۱۳۴۵) کوشیده با «نوشتن» برای خواننده‌ای که نه مثنوی‌خوان متخصص است و نه کاملا بیگانه با مثنوی، خواندن دقیق مثنوی را محقق کند و از عهده این امر به‌خوبی برآمده است.
او ابتدا کوشیده معنی و مفهوم نهفته در هر بیت را دریابد و آنگاه آن را به‌زبانی حتی‌الامکان روشن بیان کند. از این رو، ضمن لحاظ کردن تمام ابیات، هر «پاره معنایی» در مثنوی را یک واحد تلقی کرده و به‌صورت پاراگرافی آورده و از آوردن معنی ابیات و دنبال هم کردن آنها پرهیز کرده است.

شریفی در مقدمه کتاب آورده است: روش من در سراسر این کار چنین بوده است که ابتدا کوشیده‌ام معنی و مفهوم نهفته در هر بیت را دریابم و آنگاه آن را به زبانی حتی الامکان روشن بیان کنم. برای فهم خودم چند شرح متأخر را بیت به بیت دیده‌ام و در مورد بعضی از ابیات به ندرت در شروح قدیم نیز نگاهی کرده‌ام. این را نیز بیفزایم که از دو کتاب مثنوی به نثر (موسی نثری و گولپینارلی) با وجود مراجعات گهگاهی متأسفانه نتوانستم هیچ بهره‌ای ببرم.

یکی از مهم‌ترین عوامل در فهم مثنوی دریافتِ اشارات مولانا به آیات و احادیث و روایات است. از این‌رو، نویسنده کوشیده جهت روشن شدن پیشینه قصه‌ها و تمثیلات مثنوی پیوستی بسیار راهگشا را تدارک ببیند تا جامع پژوهش‌های ماخذشناسی مثنوی باشد.

شریفی برای تفکیک بخش‌های ‌داستانی از بخش‌های غیر داستانی و تعلیمی - که کاری است دشوار و ممکن است بر معنای ابیات هم اثر بگذارد - با تغییر در اندازه قلم متن کوشیده خواننده ارتباط ‌راحت‌تری با کتاب داشته باشد.

نویسنده در خلال متن، برخی از ابیات را برگزیده و نقل کرده تا ارتباط خواننده با نظم مثنوی قطع نشود.

او چهار دسته ابیات را نقل کرده:‌
_ ابیاتی که حاوی اندیشه‌ای نغز یا فکری درخشان است:
نردبانهایی‌ست پنهان در جهان/ پایه پایه تا عَنانِ آسمان
هر گُرُه را نردبانی دیگرست/ هر رَوِش را آسمانی دیگرست
_ ابیات مَثَلی:
نای را بر کون نهاد او که: ز من/ گر تو بهتر می‌زنی بِستان بزن
_ ابیات ساده و زیبا:
کبر زشت و از گدایان زشت‌تر/ روز سرد و برف و، آنگه جامه تَر؟!
‌_ پاره‌هایی از مناجات‌ها:
ای مبدّل کرده خاکی را به زر/ خاکِ دیگر را بکرده بوالبشر
کار تو تبدیل اعیان و عطا/ کار من سهو است و نسیان و خطا

نردبان آسمان: گزارش کامل مثنوی به نثر نوشته محمد شریفی با ویرایش محمدرضا جعفری در ۲۲۸۳ صفحه و قیمت 400هزار تومان توسط نشر نو، عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...