6 داستان درباره بیم و وهم و ترس و خیالات | شهرآرا


بسیاری از اهالی ادبیات، «داستان کوتاه» به مفهوم مدرن کلمه را هنری ترین گونه ادبی می‌دانند؛ گونه ای که درست در میانه قرن نوزدهم میلادی و به شکلی کاملا تصادفی و هم زمان، در شرق و غرب عالم و در دو کشوری که از دیرباز تاکنون، زادگاه نویسندگان بزرگ و جریان سازی بوده و هستند، یعنی روسیه و ایالات متحده، و توسط دو غول ادبیات روسی و انگلیسی، یعنی نیکلای گوگول (با داستان شِنِل) و ادگار آلن پو (با داستان‌هایی چون قلب افشاگر) پا به عرصه گذاشت و از آن زمان تاکنون، سبب علاقه مندی و شیفتگی بسیاری از مفتونان عالم سحرانگیز ادبیات به این دنیای سرشار از اعجاز و زیبایی شده است و خواهد شد.

تاریکی آدم را هیولا می‌کند

کتاب «تاریکی آدم را هیولا می‌کند» که شامل شش داستان کوتاه است و بنا به تعریف مشهور از این نوع ادبی، «هر یک از داستان‌های آن را می‌توان در یک نشست خواند» نام خود را از عنوان داستان چهارم گرفته است. عنوان کتاب و طرح روی جلد آن که اتفاقا عنوان و طرح جلدی است متفاوت و جذب کننده مخاطب، به روشنی، خواننده را با فضای کلی کتاب آشنا می‌سازد و تا حدودی، نقش گشایش یا همان opening در رمان را بازی می‌کند.

به احتمال زیاد، شما خوانندگان عزیز این مطلب نیز حدس زده اید و به درستی حدس زده اید که موضوع داستان‌های کتاب «ترس» است و بیم و هول و وهم و خیالات و موجودات ترسناک و به قول معروف، ژانر وحشت و مواردی از این دست؛ که انصافا جای خالی شان، در عرصه ادبیات بومی کشورمان، به شدت احساس می‌شود. به قول جوانان امروزی، «دم نویسنده جوان کتاب گرم» که به این ژانر پرداخته و «خوب» هم پرداخته؛ با زبانی دقیق و تمیز، و انشایی قوی و تندرست و پیرنگ‌هایی متفاوت و حساب شده.

جمله نخست نخستین داستان مجموعه، با عنوان «دیگر کسی پستچی را ندید»، جمله ای است گیرا و کنجکاوی برانگیز که خواننده را به خواندن ادامه این داستان و در حالت کلی، به مطالعه داستان‌های دیگر کتاب ترغیب می‌کند: «در این 10سال، پستچی تنها کسی بود که به خانه آقای مهری سر می‌زد.» (ص7). این جمله به ظاهر ساده و کوتاه، مقدمه چینی مناسبی است برای پرداختن به دو شخصیت اصلی، عجیب و نامتعارف این داستان؛ یعنی آقای مهری و پستچی.

از آنجا که نویسنده داستان کوتاه، بر خلاف رمان نویس، مجال فراخی برای شخصیت پردازی و پرداختن به جزئیات خَلقی و خُلقیِ آدم‌های داستانش ندارد، می‌بایست به گونه ای دقیق و مقتصدانه، و به دور از هرگونه اسرافی در استفاده از واژگان، ما خوانندگان را با شخصیت‌های داستان آشنا کند و خوشبختانه این کاری است که عادل قلی پور، در پاراگراف دوم داستان، به درستی انجام داده است. این پاراگراف درخشان که دوست داشتیم تمام آن را نقل کنیم (اما حیف که محدودیت فضا داریم)، با جملاتی کوتاه و ضرباهنگی تند، یک روز از زندگی آقای مهری را توصیف می‌کند.

آقای مهری که کارمند تنها و منزوی بخش بایگانی اداره تأمین اجتماعی شهرستانی کوچک در مجاورت جنگلی رو به ویرانی است، به محض رسیدن به خانه سوت وکور و خالی از زن و فرزندش، صندوق پستی اش را وارسی می‌کند و از آن لحظه به بعد، مابقی اوقاتش را، بر حسب اینکه نامه ای درون صندوق باشد یا نباشد، به دو صورت سپری می‌کند. اگر نامه ای داشته باشد، با برگزاری آداب و مناسکی انفرادی، به نامه می‌پردازد. اما اگر نامه ای در کار نباشد، «پنجره را باز» نمی‌کند، «کتری را روی گاز» نمی‌گذارد، چای نمی‌خورد و خلاصه، کارهایی را انجام نمی‌دهد. از حق نگذریم، شیوه روایت در این بخش کوچک از داستان نخست، شیوه ای است هنرمندانه و الهام بخش: اینکه از «نکرده های» شخصیت سخن بگوییم، به جای «کرده»هایش؛ و از ترک فعل هایش بگوییم، به جای افعالش؛ و این روش نامأنوس اما اثرگذار در شرح احوال و اعمال آدم‌های داستان و به ویژه آدم‌های نامتعارف داستان، در اینجا بس خوش نشسته و چنین به نظر می‌رسد که خوب جواب داده است.

افزون بر موضوع پیش گفته، جملات زیر که در صفحه9 کتاب آمده است، همچنان به تکمیل پازل شخصیتی آقای مهری و تشریح انزوای خودخواسته او کمک می‌کند: «[در اداره،] رابطه اش با ارباب رجوع چهره به چهره نبود؛ چهره به دست بود! فقط دست هایشان را می‌دید که از دریچه وسط درِ بایگانی، کاغذی را می‌گذاشتند روی پیشخوان و او برمی داشت، شماره را می‌خواند، می‌رفت دنبال پرونده، پیدایش می‌کرد، می‌آورد می‌گذاشت روی پیشخوان تا همان دست [دوباره] آن را بردارد و برود.».

همان طور که می‌بینیم، سلسله این جملات کوتاه و دقیق تمامی فعالیت‌های آقای مهری در ساعات اداری و دوری او از انسان‌ها و جامعه (که البته نتیجه اش، نزدیکی او به طبیعت است! امان از ژان ژاک روسو!) را با ایجازی ستودنی توضیح می‌دهد و ما را هر چه بیشتر، به دنیای ذهنی او نزدیک می‌کند.

از آنجا که چونان همیشه، قصدی برای لو دادن داستان و در این مورد خاص، داستان‌های دیگر مجموعه نداریم، تنها با ذکر عنوان‌های پنج داستان دیگر کتاب که مشابه داستان نخست، در فضاهای غیرشهری و عمدتا روستایی می‌گذرند، این نوشته را به پایان می‌رسانیم: خارون/ در مدار جبّار/ نیسگیل/ تاریکی آدم را هیولا می‌کند/ خانه سرد است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...