کتاب «جلال ناخوانده» گفتگویی است با محمدحسین دانایی بر پایه یادداشت‌های منتشر نشده جلال آل احمد درباره «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» که به کوشش غلامرضا خاکی از سوی انتشارات همرخ منتشر شده است.

جلال ناخوانده»  غلامرضا خاکی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ ناشر در معرفی این کتاب آورده است:
«این کتاب برگی است از دفتر تاریخ معاصر ایران؛ تاریخی پر از فراز و فرود و ظهور و افول چهره‌‌ها و جریان‌هایی که هر یک به زعم خود ‌کوشیدند، موقعیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران را در برهه‌ای حساس از تاریخ این مرز و بوم توصیف کنند و هر کدام راهی را پیش روی سیر تمدن ایران‌زمین بگشایند.

آل‌احمد نیز بی‌شک یکی از تأثیرگذارترین چهره‌‌ها در تاریخ معاصر ماست که سعی داشت تفسیر و روایت شخصی خود را از موقعیت ایران و ایرانی در جهانی که با شتاب در تحول و جنبش بود، ارائه کند. اینکه چقدر موفق شد و تفسیر و راه‌حلش تا چه حد بر سیر حوادث و حرکت جامعه مؤثر افتاد، چیزی است که تاریخ درباره‌اش داوری خواهد کرد. اما روشن است که صرف‌نظر از نتیجه این داوری، تردیدی در بلندای جایگاه و تأثیر او بر سرنوشت جامعه معاصر ما نیست. نظر به اهمیت شخصیت و آرای آل‌احمد، هر سندی که بتواند نوری بر زندگی و افکار و آرای او بتاباند و ما را به شناخت دقیق‌تر و عمیق‌ترش نزدیک‌تر کند، شایان توجه و اعتناست.

این کتاب نه نقد تحلیلی ساختار و محتوای افکار و اندیشه­‌های جلال آل‌­احمد است و نه در پی دفاع از شخصیت و احوال و آثار او، بلکه کندوکاوی تازه، روشمند و هدفمند است در یک سند تاریخی مکتوب و البته بی­‌نظیر! این سند تاریخی منتشر نشده­­ که با زبان گفتاری نوشته شده، چیزی نیست جز «یادداشت‌‌های روزانه جلال آل‌احمد».

در کتابی که در دست دارید و به طور خاص از آن بخش از یادداشت­‌های جلال استفاده شده‌ ­است که سیر شکل‌­گیری دو اثر معروف آل‌­احمد، یعنی «غرب‌زدگی» و در «خدمت و خیانت روشنفکران» را نشان می‌دهد.

نگارنده برای کاوش در یادداشت‌های جلال، رویکرد خاطره­‌خوانی تحلیلی را با هدف تاریخ­‌نگاری فکری (Intellectual Historiography) به‌کارگرفته است. او در فرآیند کار از همراهی محمدحسین دانایی خواهرزاده جلال برخوردار بوده است. دانایی از نزدیک در جریان امور مربوط به زندگی دایی خود قرار داشته و در فرآیند اجرایی تدوین کتاب‌های «غرب‌زدگی»، «در خدمت و خیانت روشنفکران» نیز نقش داشته است و اکنون نیز اصل یادداشت‌های مذکور را در اختیار دارد.

انتشارات همرخ این کتاب را در 304 صفحه به قیمت 210 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...