حکمت تحول | اعتماد


چرا نظام اداری ما نتوانسته خدماتش را آن‌طور که مطلوب و مورد انتظار است در زمان منطقی و با کیفیت مناسب ارایه دهد و در این مسیر چه مسائل و چالش‌هایی پیش روی نظام اداری ایران است. پاسخ به این پرسش‌های اساسی، بن‌مایه و مقصود تالیف کتاب «بررسی مسائل مدیریت دولتی و نظام اداری ایران» به قلم دکتر علاءالدین رفیع‌زاده است. رفیع‌زاده متولد ۱۳۵۴ در استان اردبیل و دانش‌آموخته دکترای مدیریت دولتی از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی است و بیش از دو دهه است در سازمان اداری و استخدامی کشور به صورت تخصصی در حوزه نوسازی و تحول اداری فعالیت کرده و آخرین مسوولیت وی نیز معاون نوسازی اداری این سازمان بوده است.

خلاصه کتاب بررسی مسائل مدیریت دولتی و نظام اداری ایران» به قلم دکتر علاءالدین رفیع‌زاده

در نگاه اول آنچه این کتاب را از دیگر عناوین مشابه (که عموما با مبانی آکادمیک و توسط اساتید دانشگاه نگاشته شده) متمایز می‌کند، سوابق و تجارب نویسنده در مرکز اصلی راهبری نظام اداری است و چنانکه خود در مقدمه کتاب گفته «حاصل بیش از دو دهه تجربه مولف در سطوح مختلف نظام اداری از سطح کارشناسی تا سطح مدیر ارشد است.» (ص۱۲) کتاب در سه بخش و پنج فصل سامان یافته است. بخش نخست و فصل اول با عنوان «سخن پایه؛ چرایی دولت و جایگاه اداره امور عمومی» در پی واکاوی چرایی و علت وجودی دولت‌ها و نظریه حاکم است و تلاش می‌کند به این پرسش‌ها پاسخ دهد: «دولت‌ها برای چه تشکیل می‌شوند؟ نقش اصلی آنها در کنار سایر بازیگران اجرایی چیست؟ قلمرو فعالیت آنها تا کجاست؟ نظام ارزشی حاکم در دولت‌ها کدام است؟» (ص۱۴)

نویسنده برای پاسخ به این پرسش‌ها سیر نظری و تاریخی خود را از دوره پیشایونانی با افلاطون و ارسطو و سقراط آغاز کرده و در عصر مدرن و سه سده اخیر به ماکیاولیست‌ها، مرکانتیلیست‌ها، جان لاک، وودرو ویلسون، کرملین روزولت، آدام اسمیت، ادموند بورک، هربرت سایمون، دوایت والدو، جان راولز و جورج فردریکسون می‌رساند. بخش دوم و فصل دوم به مرور پیشینه برنامه‌های تحول در نظام اداری ایران می‌پردازد. در این فصل مرور جامعی بر تکالیف مربوط به توسعه و بهبود نظام اداری در برنامه‌های توسعه پیش و پس از انقلاب و نیز محورهای برنامه‌های مستقل اصلاح نظام اداری در بیش از دو دهه اخیر شده است. از برنامه‌های راهبردی تحول نظام اداری (۱۳۷۹) تا برنامه جامع اصلاح نظام اداری- دوره دوم (۱۳۹۷).

این مرور جامع اگرچه اطلاعات ذی‌قیمتی برای پژوهشگران و مجریان تحول اداری در نظام‌های دانشگاهی و اداری دارد اما پاسخ به دو پرسش در این فصل مغفول مانده است: نخست آنکه میزان اجرایی شدن یا موفقیت در اجرای هر یک از این برنامه‌های تحول یا اهداف مندرج در برنامه‌های توسعه چه بوده است؟ و پرسش دوم که نویسنده خود نیز ضمن طرح آن (ص ۸۵ و ۹۸) بخش سوم کتاب را برای پاسخ بدان اختصاص داده و آن این است که «به‌رغم طراحی و اجرای این همه برنامه متنوع و علمی چرا وضعیت همچنان نامطلوب است و مردم از نحوه ارایه خدمات دولتی ناراضی هستند؟» بخش سوم این کتاب حاوی سه فصل است. این بخش تلاش کرده به مسائل و چالش‌های پیش روی نظام اداری در اجرای برنامه‌های اصلاح و تحول نوسازی بپردازد و بدین منظور این مسائل را در سه سطح مطرح کرده است. سطح اول مسائل سطح کلان هستند که در حوزه کلیت نظام سیاسی و حاکمیتی شکل گرفته و جریان دارند. مسائلی از قبیل ابهام در رویکرد تحول اداری، بی‌قاعده بودن رابطه سیاست و اداره، وجود مراجع متعدد تصمیم‌گیری، عدم ثبات در برنامه‌ها و اولویت نداشتن تحول اداری از دید مقامات سیاسی. سطح دوم مسائل میانی است که عموما در حوزه نهاد متولی و راهبر تحول اداری کشور یعنی سازمان اداری و استخدامی کشور مطرح می‌شوند.

برخی مسائل مهم این سطح عبارتند از: انباشت قوانین و مقررات متعدد، تغییر و تحولات ساختاری در سازمان‌های متولی، کم‌توجهی به نقش ستاد راهبری حول اداری و شورای راهبری توسعه دستگاه‌ها و کم‌توجهی به نتایج ارزیابی عملکرد برنامه‌های تحول. سطح سوم نیز سطح خرد است که دستگاه‌های اجرایی را به عنوان مجریان نهایی برنامه‌های تحول دربر می‌گیرد. در این سطح نیز مسائل مهمی همچون نقش بروکرات‌های سطح خیابان، نارسایی در انتخاب و انتصاب مدیران حرفه‌ای، کم‌توجهی به عقلانیت و نظرات کارشناسی، ضعف در پاسخ‌خواهی مردم از بروکرات‌ها و نهایتا مشکلات فرهنگ و اخلاق سازمانی بخش دولتی مورد توجه قرار گرفته است.

این کتاب توانسته به‌رغم حجم مختصر بر برخی مسائل مهم نظام اداری انگشت بگذارد که برخی از آنها در آثار مشابه پیشین موردتوجه قرار نگرفته بود و این جامعیت و نواندیشی در عین اختصار مهم‌ترین نقطه قوت این کتاب است، ضمن آنکه برخی از این مسائل حاصل تجربه عملی نویسنده در حوزه راهبری تحول اداری است. در عین حال به نظر از همین نقطه، کتاب نتوانسته برخی انتظارات را به‌ طور کامل برآورده کند. در واقع انتظار می‌رفت در برخی موارد با اشاره بیشتر به نمونه‌هایی از تجارب عینی و مواردی که در دستگاه‌های اجرایی با آن برخورد کرده بود برخی مسائل را موشکافی می‌کرد. نکته دیگر آن است که به نظر می‌رسد سطح چهارمی در تحلیل مسائل مدیریت دولتی ایران نیز هست که در این کتاب مورد توجه قرار نگرفته و آن سطح فرد است. در واقع مسائل مدیریت دولتی در سه سطح ساختاری از کلان به خرد دسته‌بندی شده‌اند اما ابعاد رفتاری که عموما در سطح فرد و گروه مطرحند و به نظر می‌رسد در تحول و اصلاح نظام اداری نیز نقش پررنگی دارند در این اثر مغفول مانده‌اند. مطالعه این کتاب به عنوان یک منبع درسی به اساتید و دانشجویان رشته مدیریت دولتی (خصوصا در درس بررسی مسائل مدیریت دولتی ایران و دروس مدیریت تحول) و نیز مدیران و متولیان حوزه تحول اداری در دستگاه‌های اجرایی کشور توصیه می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...