این داستان زیسته‌ خودم است | آرمان ملی


محمدمهدی دوستی، در کتاب «افسون انرژی» به تجربیات خود در مسیر کسب موفقیت پرداخته است. او فرق این کتاب را با کتاب‌های مشابه، ایرانی بودن آن می‌داند که این ویژگی می‌تواند همذات‌پنداری بیشتری را بین مخاطب و متن کتاب به‌همراه داشته باشد. او درباره این کتاب می‌گوید: «سعی کرده‌ام از زندگی خودم، واقعیت‌ها و تلخی‌ها در این کتاب سخن بگویم؛ به نظر من گاهی اوقات برای درک بهتر مطالب، جا افتادن آن در اذهان و شعاری نبودنشان اگر اغراق نیز شود ایرادی ندارد.» گفت‌وگویی با این نویسنده داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

محمدمهدی دوستی خلاصه کتاب معرفی افسون انرژی

به‌تازگی چاپ نهم کتاب «افسون انرژی» از شما و به همت نشر نسل نواندیش منتشر شده است. در وهله نخست؛ درباره سرفصل‌ها و درونمایه این اثر توضیح دهید.
من در این کتاب نسخه موفقیت را به زبان ساده بیان کرده‌ و آنچه که در مسیر کسب و کار، زیست و زندگی‌ام بود را طی فصول مطرح کرده‌ام، همچنین در هر فصل به مخاطب ابزارها و تکنیک‌هایی را معرفی می‌کنم تا با استفاده از آنها بتوانند نسخه شخصی خود را برای رسیدن به موفقیت بنویسد. من همچون بسیاری از کتاب‎های موفقیت نسخه‌ای همگانی برای مخاطبانم نپیچیده‌ام، بلکه؛ هر فرد می‌تواند در این کتاب نسخه مختص به خود را پیدا کرده و بر اساس آن قدم در راه گذاشته و شروع کند.

با توجه به تعدد عناوین کتاب‌هایی که در حوزه موفقیت و رازهای آن در بازار کتاب موجود است، از دغدغه‌های‌تان برای تألیف «افسون انرژی» بگویید.
انسان‌های موفق به دلیل درگیری کاری، زمانی برای نوشتن کتاب ندارند به همین دلیل معمولا کتاب‌های موفقیت موجود در جهان توسط دیگر افراد نوشته‌شده است؛ یعنی شخص ثالث از زندگی و مسیر افراد موفق استفاده کرده و همچون معجون به فرمول و روش‌هایی تبدیل می‌کند که نتیجه آن همان کتاب موفقیت می‌‎شود، این در حالی است که کتاب افسون انرژی کاملا ایرانی است و توسط فردی نوشته‌شده که خود مسیری را طی کرده است. من نوشتن این کتاب را به‌عنوان یک مسئولیت اجتماعی می‌دانستم، چرا که شاید در مسیری که طی کرده‌ام موضوعاتی نهفته باشد که از دیدگاه دیگران جذاب باشد و بتواند به آنها برای طی کردن مسیرهای مورد علاقه‌شان با سرعت بیشتر، کمک کند؛ بنابراین دوست داشتم در خصوص مسیری که طی کرده‌ام با زبان خود با دیگران سخن بگویم. پس می‌توان گفت؛ فرق بزرگ افسون انرژی با دیگر کتاب‌های موفقیت آن باشد که نویسنده خود این مسیر را رفته است درحالی‌که در دیگر کتاب‌ها این مهم رخ نداده و متون آنها فرمول‌های تزئین شده توسط فرد دیگر از زندگی اشخاص موفق بوده است که پرفروش نیز شده است.

شما در این کتاب از چه راهکارهایی برای همراه کردن مخاطبان‌تان در مسیری که مدنظرتان است بهره برده‌اید؟
سعی کرده‌ام در این کتاب موضوعات ملموس را مطرح کنم که تجارب ادراکی زندگی و زیستی افراد هستند و بر اساس آن قسمت‌هایی را فراز و نشیب‌هایی از زندگی خودم که فهم موضوع کتاب را افزایش و باورپذیری آن را بالا ببرد مطرح کنم. همچنین تلاش کرده‌ام هیچ‌گونه مطلبی که در فضای اینترنت موجود است در این کتاب مطرح نشود.

کتاب‌های ترجمه‌ای در حوزه موفقیت از سال‌ها پیش با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه‌رو بوده است. با توجه به تیراژ و تجدید چاپ‌های «افسون انرژی»، عوامل موفقیت این کتاب در بازار را چه می‌دانید؟
بسیاری از اطرافیان، دوستان و آشنایان و کسانی که آنها را از دور می‌شناختم برایشان سوال بود که چگونه در مدت کوتاهی یک مسیری را طی کرده‌ام که این مهم می‌تواند یکی از علت‌های فروش کتاب بالای کتاب افسون انرژی باشد. همچنین دومین دلیل فروش بالای این کتاب را داشتن تیم خوب درون شرکت پالایش نفت آفتاب و ناشر خوب این کتاب می‌دانم.

در پایان کتاب آمده که «در این کتاب قصد دارم با این نگرش متفاوت ثابت کنم که حتی در شرایط اقتصادی امروز کشور هم می‌توان به موفقیت‌های بزرگی دست یافت.» از این منظر موفقیت‌های اقتصادی در شرایط فعلی کشور چه لازمه‌هایی را طلب می‌کند؟
جهان سوم فرصت‌های بسیار زیادی دارد و جای رشد زیادی در آن وجود دارد؛ در حالی که تقریبا این مهم در کشورهای توسعه یافته اتفاق نمی‌افتد؛ در این کشورها شاید مردم از یک رفاه نسبی همچون بیمه و امکانات عمومی برخوردار باشند، اما اینکه بتوانند به راحتی درآمدشان را افزایش دهند امکان‌پذیر نیست و ساعت کاری بسیار زیاد است، اگر کسی از کشورهای جهان سوم بخواهد به این کشورها برود حاضر است گارسون شوند اما او در کشور خود کاری جز پشت میزی نمی‎پسندد و نمی‌خواهد و این یعنی در کشورهای جهان اول باید فرد سخت‌تر کار کند ولی در کشورهای جهان سوم فرصت‌های بسیار زیادی برای پیشرفت و رشد وجود دارد؛ کشور ما هم یکی از کشورهای جهان سوم است که ظرفیت‌ها و فرصت‎های بالایی دارد که از ضعف مدیریت‌ها رنج می‌برد.

در کشور ما اقتصاد دولتی که وجود دارد فرصت‌های بسیار زیادی را برای بخش‌های خصوصی ایجاد کرده است و از آنجا که اقتصاد دولتی نسبت به موضوعات و تغییرات اقتصادی حساس نیست پس، فضای مقابل بخش خصوصی باز است، همچنین نسبت بخش خصوصی در مقابل بخش دولتی کوچک است و عملا رقابت بین بخش خصوصی و دولتی است که باید مدیریت شود پس، فرصت‌های زیادی در کشور ما برای بخش خصوصی وجود دارد که حتی از کشورهای جهان سومی نیز بیشتر است، اما من سعی کرده‌ام این مباحث را در کتاب افسون انرژی به صورت تحلیلی بیان نکنم، چراکه تلاشم در راستای آن بود که کاری کنم تا مطالب برای یک جوان 18 تا 24 ساله قابل باور باشد.

کتاب‌هایی با موضوع موفقیت‌های اقتصادی گاهی اغراق‌آمیز و شعارزده به نظر می‌آید. شما برای گریز از این نگاه چه رویکردی داشته‌اید؟
سعی کرده‌ام از زندگی خودم، واقعیت‌ها و تلخی‌ها در این کتاب سخن بگویم؛ به نظر من گاهی اوقات برای درک بهتر مطالب، جا افتادن آن در اذهان و شعاری نبودنشان اگر اغراق نیز شود ایرادی ندارد. در درون موضوع انرژی کلمات دیگری همچون انگیزه، امید و بسیاری از آیتم‎های دیگر وجود دارد، سعی کرده‌ام در خصوص انرژی نیز برخی اغراق‌ها را به کار ببرم که ایرادی ندارد، در واقع کلمه انرژی در این حوزه بسیار مرتبط بود و آن را می‎توان شبیه‌ترین کلمه برای این مسیر طی شده عنوان کرد. انرژی موضوعی بود که جامعیت لازم را برای پوشش تمام حرف‌هایی که می‌خواستم بزنم را دارا بود و به همین دلیل موضوع انرژی را تبدیل به یک مدلسازی کرده‌ام که هرکس این مدل را در ذهنش بگذارد به صورت خودکار پاسخ بسیاری از سوالاتش را دریافت خواهد کرد؛ یعنی با داشتن این مدل دیگر نیاز نیست که فرد هزار نکته را بیاموزد بلکه با جای‌گذاری هر سوال در درون مدل پاسخش مشخص خواهد شد. اغراق هم شاید در این زمینه شده باشد اما لازمه این بود که این موضوع بتواند در اذهان مخاطب نهادینه شود.

چه اقشاری از جامعه مخاطبان این کتاب می‌توانند باشند؟
همه اقشار می‌توانند مخاطب این کتاب باشند. به ویژه جوانانی که تازه دیپلم گرفته‌اند یا دانشجو هستند همچنین افرادی که می‌خواهند قبل و یا بعد از دانشگاه وارد کار شوند.

در پایان خبری برای مخاطبانتان دارید؟
هم اکنون در حال نگارش سه کتاب به صورت موازی هستم که سبک و موضوعات آنها با کتاب حاضر(افسون انرژی) متفاوت است. در یکی از این کتاب‌ها به تکنیک‌ها، فرمول‌ها و اصول تجارت می‌پردازم، در کتاب دوم به نگارش مستند تاریخی و تحلیلی روایی از گذشته حال پرداخته‌ام و کتاب سوم نیز که هم اکنون در ذهن خود دارم و نوشتن آن را آغاز نکرده‌ام در خصوص فرهنگ‌های اقتصادی است که ما در کشور لازم داریم این فرهنگ‌ها می‌تواند موجب رشد اقتصاد کشور و ثروتمند شدن مردم و کشورمان شوند، در این کتاب به این مهم خواهم پرداخت که مهم‌ترین موضوع در اقتصاد برای توسعه کشور بخشی از فرهنگ مردم است که به موضوع اقتصاد می‌تواند کمک بسیار زیادی داشته باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...