سعیده زادقناد، نرگس رحیمی | ایبنا
پدر و مادر بودن، تنها واقعیت زیستی یا اجتماعی نیست، بلکه رابطهای هنجاری است؛ منشاء ارزشهای منحصربهفرد و مهمی که ادعاها و مسئولیتهای خاصی را پایهگذاری، و همچنین مسائل اخلاقی بغرنجی را خلق میکند. مایکل آستین [Michael W. Austin] نویسندهی کتاب «فهمها دربارهی پدر و مادری» [Conceptions of parenthood : ethics and the family] با مفروض گرفتن این رابطهی هنجارمند به سراغ موضوعات و محورهایی میرود که نگاهی جامع از مفهوم پدر و مادری را پیش رویمان میگشاید؛ برای مثال آیا فناوری بارورکردن در محیط آزمایشگاهی، بر مبنای درک بیولوژیکی از مفهوم پدر و مادری، برای آنها حق یا وظیفهای ایجاد میکند؟ یا اینکه حقوق و تکالیف واقعی والدین چیست؟ آیا تربیت فرزند در دین و مذهب خاصی پذیرفتنی است؟ اگر آنها به دلایل مذهبیشان از درمان پزشکی فرزند خود امتناع ورزند، تکلیف چیست؟
آیا والدین میتوانند فرزندان خود را به مدارس خصوصی بفرستند و با این کار نابرابری اجتماعی را تقویت نمیکنند؟ مایکل آستین در کتاب خود با عنوان «فهمها دربارهی پدر و مادری» به این سوالات و نظایر آن پاسخ میدهد؛ سوالاتی که ابعاد جهانی آنها میتواند ذهن هر خوانندهای را به خود مشغول کند. در گفتوگو با زهره سعیدی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و مترجم این اثر، به سراغ واکاوی بیشتری از این ابعاد خواهیم رفت.
چه انگیزهای باعث ترجمه این کتاب شد؟
در ایران شأن و جایگاه اخلاقی کودکان و وظایف و مسؤلیتهای والدین در قبال فرزندان از منظر فلسفی و اخلاقی چندان توجه نشده است. کتابها و پژوهشهایی که در این زمینه وجود دارد بیشتر متعلق به حوزهی حقوق، فقه، قرآن، حدیث و روانشناسی است. درواقع، با اینکه پژوهشهای زیادی از منظر فلسفی و اخلاقی دربارهی اخلاق پدر و مادری، شأن اخلاقی کودکان و تحلیل وظایف و مسؤلیتهای والدین در برابر فرزندان در جوامع غربی صورت گرفته، در ایران پژوهش مستقلی با این مبنا صورت نگرفته است. ازاینرو، کتاب مذکور با تبیین و تحلیل یکی از مهمترین موضوعات اخلاق کاربردی، میتواند بخشی از این خلاء را پر سازد و راه را برای پژوهشهای بیشتر با این رویکرد باز کند.
آیا نمونههایی از این اثر در بازار نشر موجود است که این کتاب تکمیلکنندهی آنها باشد؟
الیزابت بریک و جوزف میلم کتابی با عنوان «پدر-مادری و تولید مثل» دارند که امیرحسین خداپرست آن را ترجمه و نشر ققنوس منتشر کرده است. پژوهشی با عنوان «اخلاق پدر و مادری از دیدگاه نوروین ریچاردز» را نیز لیلا اسکندری در دانشگاه زنجان انجام داده است. همچنین، مدخلی از دانشنامه اینترنتی فلسفه با عنوان «نگاهی فلسفی به حقوق و وظایف والدین» را مریم رضایی ترجمه کرده است. نویسندهی این مدخل مایکل آستین است. کتاب پیشرو، بسط و تکمیل مدخلی است که مایکل آستین در دانشنامهی فلسفه نوشته است.
چقدر مفاهیم کتاب را با زیستبوم فرهنگ ایرانی نزدیک میبینید و از کارایی آن در بستر فرهنگ ما اطمینان دارید؟
سوالاتی که در این کتاب مطرحشده و نویسنده تلاش کرده تا به آنها پاسخ دهد، سؤالاتی مشترک میان همهی فرهنگهاست که عبارتاند از:
۱. ماهیت رابطهی میان والدین و فرزندان؛
۲. رابطهی: بیولوژیکی، علّی، سرپرستی، یا رضایتمندی بهعنوان مبنای والدگری؛
۳. وظایف اخلاقی و حقوقی والدین.
سؤالاتی از قبیل: آیا صرفاً کسانی را میتوان بهعنوان پدر و مادر قلمداد کرد که با فرزندان خود رابطهی بیولوژیکی دارند؟ طبیعتاً نمیتوان به رابطهی بیولوژیکی صرف اکتفا کرد. اگر پدر و مادری وظایف خود را در قبال فرزند خود بهدرستی انجام ندهند یا او را ذیت و آزار کنند، آیا دولت حق دخالت دارد؟ آیا والدین حق دارند بهخاطر اعتقادات دینی و آیینی، فرزند خود را از درمان پزشکی محروم کنند؟
ازسویدیگر، بهزعم نویسندهی برخی از وظایف، جزء وظایف اصلی پدر و مادر محسوب میشود که از این قرارند: وظایفی که برای تأمین نیازهای ضروری فرزندان مثل خوراک و پوشاک و مسکن دارند، وظایفی که در حوزهی آموزش و پرورش فرزندان دارند، وظیفهای که برای آموزش استقلال به آنها دارند که توان مستقل زیستن را به آنها بدهد. اینگونه پرسشها و وظایف معمولاً در همهی فرهنگها مشترک است و پاسخهای مشترکی هم دارد.
اما طبیعتاً زمانی که وارد جزئیات وظایف و حقوق والدین در قبال فرزندان میشویم، تفاوتهای فرهنگی، خود را نشان میدهد. مثلاً از منظر این کتاب فرزندان متولدشده خارج از ازدواج قانونی نیز باید از حقوق قانونی برخوردار باشند. در کتاب مطرح شده است که ازدواج در غرب به این صورت است که شناسنامه کودک میتواند بهصورت تکوالد صادر شود یا بدون ازدواج قانونی والدین و بدون ثبت رسمی، او فرزند قانونی پدر و مادرش تلقی شود. چنین کودکی با سایر کودکان کاملاً حقوق برابر دارد. چنانچه میبینید در کشور ما چنین مباحثی مطرح نیست و مسائل شرعی درخصوص رابطهی والدین و فرزندان و حقوق آنها در جامعه اهمیت بسیاری دارد. بنابراین، تمام پرسشها و پاسخهایی که در فرهنگ غرب مطرح است، در فرهنگ ما مطرح نیست. پس، اگر قرار است اثری در این حوزه تولید شود، ضروری است متناسب با وضعیت فرهنگی خودمان باشد. باوجوداین، به نظر میرسد این کتاب در کلیات موضوع، بسیار رهگشاست و برای همهی فرهنگها استفاده میشود.
به عنوان سؤالی در حاشیهی این بحث، مدتی است که موضوعی با محوریت تقدسزدایی از نهاد خانواده طرح شده که قطعاً خاستگاهی غربی دارد، آیا این کتاب، ناظر به چنین موضوعی نیز بوده و در خلال مباحث خود در حوزهی وظایف پدر و مادری این مفهوم را نیز مدنظر داشته است؟
نویسندهی این اثر، نه به مفهوم خانواده تقدس میبخشد و نه از آن تقدسزدایی میکند، بلکه صرفاً بر مبنایی فلسفی و اخلاقی حرکت میکند. وی نگاهی بیطرفانه به این موضوع دارد و راجعبه آن قضاوت نمیکند. حتی زمانی که رویکردهای مختلف را بررسی میکند، بر این نکته تأکید دارد که من به دنبال قضاوت ارزشی نیستم. درعینحال میگوید، مفروض میگیرم که برای فرزندان بهتر است با یک یا دو والد بزرگ شوند. شاید بتوان از این گفتهی او به این نتیجه رسید که وی بهطور غیرمستقیم برای خانواده اهمیت ویژه قائل است.
چرا در ترجمهی محوریترین مفهوم کتاب، یعنی steward از واژهی نظارت استفاده کرده و واژهای چون مسئولیت را استفاده نکرده است؟
اتفاقاً در ابتدای ترجمه با واژهی مسئولیت کار را آغاز کردم و تقریباً پس از پایان کتاب آن را تغییر دادم. چون زمانی که کل کار را ترجمه کردم و توضیحات نویسنده را هم دیدم، متوجه شدم مسئول کسی است که در حوزههای مختلف حضور دارد، مثل مدیر در برابر کارمند، یا معلم در مقابل شاگردانش که مسئولیتهای مختلفی دارد، ولی هیچوقت به مدیر یا معلم، مسئول نمیگوییم. آستین نیز بهعمد این واژه را به کار برده تا ما از کلمهی مسئول استفاده نکنیم. واژهی steward به کلماتی چون ناظر، مباشر و مهماندار در فارسی ترجمه شده است. باتوجهبه توضیحاتی که آستین از این واژه ارائه میدهد، برخی اوقات به مهماندار نزدیک است. مثلاً زمانی که میگوید فرزندان مثل مسافرانی هستند که قرار است بعد از بیست سال سفرشان به پایان برسد. وی تأکید میکند که والدین مالک فرزندان نیستند و فهم کسانی را که پدر و مادری را مبتنی بر مالکیت میدانند، بهعنوان دیدگاهی ناموفق کنار میگذارد. بااینحال، واژهی مهماندار تا یک جایی این مفهوم را میرساند؛ چرا که مهمانداران مسئولیتهایی را که والدین در قبال فرزندان خود دارند، در برابر مهمانان خود ندارند. این دقیقاً جایی است که نمیتوان از این معادل فارسی در ترجمه استفاده کرد. مباشر هم در فرهنگ ما بیشتر به معنی کارگزار و وکیل است و قرابتی با والدین ندارد. بنابراین ناظر، بیشتر با معنی مدنظر نویسنده نزدیکی دارد. در این کتاب، ناظر در دو معنا به کار رفته است:
اول اینکه، فرزندان بهمثابه موجودات ارزشمندی هستند که به والدین سپرده شدهاند. همانند موزهداری که اشیاء باارزش به او سپرده شده است و او موظف است از آنها مراقبت کند، پدر و مادر نیز بهمثابه ناظر فرزندان وظیفه دارند از آنها مراقبت کنند.
دوم اینکه، آستین از دو وظیفه اصلی برای والدین یاد میکند: سعادت و استقلال فرزندان. این دو وظیفه با واژهی ناظر بهتر درک میشود، چون ناظر، ازیکسو استقلال فرزند را سلب نمیکند و ازسویدیگر او را به حال خود رها نمیکند و بر کارهای او نظارت دارد. نظارت بر کار فرزندان بههمراه مراقبت از آنها، سعادت آنها را در پی خواهد داشت. بنابراین، بهترین معادل برای واژهی steward لغت ناظر است؛ البته این واژه هم معنای لغت steward را ادا نمیکند و کاملاً رسا نیست، اما معادل گویاتری نیز در زبان فارسی برای آن نداریم.
از جمله نقدهایی که به این کتاب وارد شده، عدم شفافیت مفهوم steward است، آیا توضیح تکمیلی از دریافت خودتان از این مفهوم دارید؟
Joseph Millum در نقدی برکتاب «فهمها دربارهی پدر و مادری»، ادعا کرده است که آستین در توضیح دیدگاه خود، یعنی دیدگاه نظارت، نشان نداده است که دیدگاههای موفقی همچون دیدگاه مبتنی بر حضانت و دیدگاه مبتنی بر رابطهی علّی چگونه در دیدگاه نظارت بازتاب پیدا میکند. به بیان دیگر، چگونه میتوان سرپرست و علت کودک را با ناظر کودک جایگزین کرد و همچنان مفهوم حضانت و علت را حفظ کرد. شاید بتوان چنین نقدی به دیدگاه آستین وارد کرد، اما تمرکز اصلی وی در بیان دیدگاهش تبیین وظایف اخلاقی و حقوقی والدین است که آن را با مفهوم نظارت بهتر از سایر دیدگاهها توضیح داده است.
بهعنوان مترجم اثر آیا الگوی دیگری از ذهن نویسنده جامانده است یا الگویی که بهعنوان متخصص حوزهی فلسفه اخلاق، تکیه بر آن را مهم قلمداد کنید؟
نویسنده بخش عمدهی تمرکز خود را بر بررسی دیدگاههای مختلف درباره پدر و مادری گذاشته که در دو بخش دیدگاههای موفق و ناموفق از آن یاد شده است. او این دیدگاهها را بسیار جامع و کامل توضیح میدهد و خواننده را با توضیحات خود راضی میکند. اما در بخش پنجم که دیدگاهش را تحتعنوان وظایف اخلاقی والدین توضیح میدهد، از نگاه تفضیلیاش به سایر بخشهای کتاب، کمتر این بخش را مدنظر قرار داده است. بهعنوان مثال، به فضای مجازی و رسانه و مسئولیت پدر و مادر در این حیطه وارد نشده است. همچنین، با وجود بیان جزئیات در حوزههای مختلف، اما در حوزهی آموزشهای جنسی به فرزندان، توضیحی نمیدهد که میتواند بخشی از وظایف خانواده باشد.