• 05 فروردین 1385

    نیکولای-گوگول

    پدرش به تئاتر و هنر علاقه بسیار داشت و کمدی می‌نوشت... در شانزده سالگی پدر را از دست داد... همه نسخه‌های به فروش نرفته را به آتش افکند و به خارج از کشور گریخت... درصدد دفاع از خود برآمد که هدفش از نشان دادن معایب، تنها خنداندن مردم بوده است، نه محکوم کردن دستگاه حکومت، اما مردم آن را سوءتعبیر کردند و هرکس گویی خود را قهرمان این کمدی می‌پنداشت... نسخه دست‌نویس را که پنج سال صرف حک و اصلاح آن کرده بود، به آتش افکند ...

Loading
همسایه و دوست هستند... یک نزاع به‌ظاهر جزیی بر سر تفنگی قدیمی... به یک تعقیب مادام‌العمر تبدیل می‌شود... بدون فرزند توصیف شده، اما یک خدمتکار دارد که به‌نظر می‌رسد خانه را اداره می‌کند و به‌طرز معجزه‌آسایی در اواخر داستان شامل چندین فرزند می‌شود... بقیه شهر از این واقعیت که دو ایوان درحال دعوا هستند شوکه شده‌اند و تلاشی برای آشتی انجام می‌شود... همه‌چیز به مضحک‌ترین راه‌هایی که قابل تصور است از هم می‌پاشد ...
امکانات بالن را نمی شود با توانایی های اف-۲۲ قیاس کرد و به نقد کشید... چطور «نمایندگان قانون» خودشان را خود «قانون» فرض می‌کنند... این روح البته قدبلندتر از روح اولی بود و سبیل های کلفتی هم داشت... این حجم درد و تحقیر، این حد از واماندگی، این شلاق شرم، این دهان وامانده، این زبان بسته، این پاهای لرزان، حتما هم که باید به خشمی بدل شود که 75سال بعد آتش انقلاب را شعله ور می‌کند ...
خرده‌مالکی اشرافی به نام چیچیکوف، تصمیم گرفته است ثروتمند شود... سرشماری دهقانان مرده سالی یک بار صورت می‌گرفت... با این حیله مالکان این زمینها می‌توانستند از بانکهای دولتی پول قرض کنند... نمونه‌های منحصر به فرد انسانهایی پلید و دنی... از فکر اینکه دهقانان مرده‌اش را بفروشد و بی‌زمین بماند بر خود می‌لرزد... زندگی در چرک و کثافت را به پول خرج کردن ترجیح می‌دهد... ...
کارمندی دون‌پایه متوجه پارگی شنل کهنه‌اش می‌شود و آن را نزد خیاط می‌برد و خیاط نیز به او می‌گوید که پارچه آنقدر پوسیده است که جای سوزن زدن ندارد... شبها چراغ روشن نمی‌کند، چند وعده غذا و بسیاری چیزهای دیگر را حذف می‌کند و... به هزار زحمت موفق می‌شود که شنل نویی بخرد... شنل را از او می‌دزدندو بر اثر این واقعه بیمار می‌شود و از شدت ناراحتی بالاخره می‌میرد... ...
یک کولی به قیافه مبدل شیطان درمی‌آید و سراسر دهکده را دچار هراس و وحشت می‌سازد و سرانجام، مادری خرافاتی و جبار صفت را راضی می‌کند که دخترش را به همسری به یکی از دوستان او بدهد... سرگذشت شیطانها و جادوگرانی است که در بازی با قزاقی نیرنگ‌باز، که ورقها را با علامت صلیب نشان می‌کند، باخته‌اند... شیطانی را وادار می‌کند که او را بر پشت شهبانو سوار کند و کفشهای قشنگی به او بدهد تا بتواند در پرتو آنها از لطف و عنایت معشوقه بهره‌مند شود ...
وقایع رمان در قرن شانزدهم می‌گذرد؛ قرن شمشیر و جنگ که هر کس که در خور نام انسان است در حال پیکار است... با دو پسرش اوستاپ و آندری به اردوگاه قزاقها در «سخ»، ‌واقع در جزیره‌ای در رود دنیپر، ‌می‌روند... یهودیها کلیساهای ما را به اجاره می‌گیرند و کاتولیکها مسیحیان ارتدوکس رابه ارابه می‌بندند، چطور می‌توان در سرزمین روس این همه از دست کفار شکنجه دید و تحمل کرد! ...
در حال بارگزاری ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...