چاپ سوم رمان «سیب ترش» نوشته فرشته نوبخت از سوی نشر چشمه به کتاب‌فروشی‌ها رسید.

سیب ترش فرشته نوبخت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، فرشته نوبخت درباره این اثر به ایبنا گفت: رمان «سیب‌ ترش» داستان چند دوست را روایت می‌کند که در اواخر دهه‌ی هفتاد، در یک دانشکده درس می‌خوانند و بر اثر جریانات و وقایعِ مربوط به کوی دانشگاه زندگی‌شان به ناگاه دستخوش تحولات و دگرگونی‌های عمیقی می‌شود، که تبعات آن به سال‌هایِ بعد و اواخر دهه‌ی هشتاد کشیده می‌شود.

نویسنده کتاب «از همان راهی که آمدی، برگرد» ادامه داد: «سیب ترش» در قالب رمان، تلاشی بوده برای درکِ رویاهای نسلی از جوانانِ پس از انقلاب اسلامی که دوره‌‌ای حساس و مهم از حیات سیاسی و اجتماعی ایران را تجربه کردند و به بلوغی تازه‌ رسیده‌اند.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «هوا کاملا تاریک شده و تو درست سی‌وهشت ساعت است که در کُمایی. با دستگاه نفس می‌کشی و نمی‌توانی حرف بزنی و من برایت می‌نویسم و راستش نمی‌دانم چرا دارم این کار را می‌کنم. باید بدانی بین ترمِ اول و دوم دانشکده صدبار تصمیم گرفتم همه‌چیز را رها کنم و برم و نمی‌دانستم دست و پایم را بند دوستی با تو بسته ...»

چاپ سوم رمان «سیب ترش» نوشته فرشته نوبخت، در 175 صفحه، به قیمت 54 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر چشمه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...