پویش «پرواز ۶۵۵» از همه شعرا دعوت کرده تا کوتاه سروده‌های خود درباره رخداد حمله آمریکا به پرواز ۶۵۵ و شهادت هم‌وطنانمان در سال ۶۷، را برای ترجمه و انتشار در سطح جهان ارسال کنند.

به گزارش مهر، همزمان با سالروز حمله ناو یواس‌اس وینسنس آمریکا به پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ایر، به مقصد دوبی در سال ۱۳۶۷ و آغاز هفته حقوق بشر آمریکایی، پویشی ملی با عنوان «پرواز ۶۵۵» آغاز به کار کرد.

این پویش از همه شاعران ایران دعوت کرده تا آثار خود در موضوع «پرواز ۶۵۵» را به این آدرس در پیامرسان‌های تلگرام و بله ارسال کنند: @parvaze_655 در فراخوان این پویش آمده است: «در اینجا می‌خواهیم ضمن زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدای مظلوم پرواز ۶۵۵، صدای نفرت و انزجار خود را از حقوق بشر آمریکایی به گوش جهان برسانیم.»

پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ایر با شناسه «IR655» از تهران به مقصد دوبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) پس از توقف بین راهی در بندرعباس به سمت دوبی در حرکت بود که با شلیک دو موشک از ناو یواس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در ارتفاع ۱۲ هزار پایی بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن شامل ۶۶ کودک شهید شدند. علیرغم تمام ادعاهای حقوق بشری آمریکا ویلیام راجرز فرمانده ناو جنگی آمریکا در پایان خدمت خود مدال شجاعت گرفت و به درجات بالاتر ارتقا یافت.

راضیه رجایی مسئول این پویش مردمی به مهر گفت: سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران و کشتن ۲۹۰ انسان بی‌گناه که ۶۶ تن از آنها کودک بودند، فقط یک برگ از جنایت‌های آمریکا در حق مردم ایران است. با بی‌توجهی و خفقان نهادهای حقوق بشری که اکثر آنها وابسته به آمریکا هستند، جنایت‌های این حکومت در حق مردم ایران و انسان‌های آزاده جهان ادامه دارد.

وی افزود: متأسفانه ما ایرانیان هنوز آن طور که شایسته است به این جنایت نپرداخته‌ایم و شاید هنوز هم بسیاری از ایرانیان بویژه نسل‌های جدید اصلاً نمی‌دانند که چنین اتفاقی رخ داده است. وقتی خود ما از این رخداد دهشتناک اطلاعی نداریم چه انتظاری داریم که جهانیان از آن باخبر بوده و حق را به مظلومیت ما بدهند؟

مسسول پویش «پرواز ۶۵۵» اضافه کرد: ما تاریخی را برای اتمام این پویش در نظر نگرفته‌ایم. همانطور که اشاره کردم جنایت‌های آمریکا محدود به این رخداد نمی‌شود. تا سرنگونی نظام استکبار جهانی و رفع ظلم از همه مظلومان جهان این پویش را ادامه می‌دهیم.

برخی از اشعاری که توسط این پویش منتشر شده به این شرح است:

پرنده‌های رها به دریا می‌افتند
پرنده‌های رها در خون شنا می‌کنند
و آزادی دروغی ست
نام مجسمه‌ای که مشعل را نگه داشته
تا ناو وینسنس راه را گم نکند!

*سروده علی محمد مؤدب

گرگ‌ها هم
به دریدن گنجشک افتخار نمی‌کنند
مدالت را بسوزان
ویل راجرز!

*سروده سیدمحمدامین موسوی

نهنگ‌ها
هنوز پیراهن سیاه به تن دارند
بغض سی و یک ساله‌ات را بشکن
خلیج فارس
سالگرد عروسک‌های سوخته نزدیک است

* سروده جمیله سادات کراماتی

آهای کاپتان!
۶۶ ستاره‌ای را که خاموش کرده‌ای
کجای سینه‌ات آویختی؟!

*سروده منیژه رضوان

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...