رضا براهنی درگذشت

11 فروردین 1401

رضا براهنی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی در ۸۶ سالگی در کانادا از دنیا رفت.

رضا براهنی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، اکتای براهنی، کارگردان سینما و فرزند رضا براهنی در صفحه شخصی خود با اعلام این خبر نوشته است: «به تاریخ پنجم فروردین‌ماه هزار و چهارصد و یک؛ پدرم رضا براهنی جهان را ترک و به دیدار آفتاب شتاب کرد.»

رضا براهنی متولد ۲۱ آذر سال ۱۳۱۴ در تبریز بود و از اواخر دهه ۷۰ در کانادا اقامت داشت. او در سال‌های پایانی‌ عمرش دچار بیماری فراموشی شده بود.

«خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟»، «اسماعیل»، «رازهای سرزمین من»، «آزاده خانم و نویسنده‌اش»، «روزگار دوزخی آقای ایاز»، «طلا در مس» و «کیمیا و خاک» از جمله آثار رضا براهنی در حوزه شعر، رمان و نقد ادبی هستند.

همچنین رضا داوری اردکانی در پیام تسلیتش برای درگذشت رضا براهنی نوشت:

«هوالغفار / ‏‬ دریغ و تسلیت / ‏‬ درگذشت دکتر رضا براهنی برای اهل ادب و فرهنگ ایران و بخصوص برای من که سال‌ها با او بحث‌ها و گفتگوها و دوستی‌ها داشته ام، یک ضایعه است، این ضایعه را به اهل ادب و فرهنگ ایران و البته به بستگان و فرزندان و همسر گرامیش تسلیت می گویم.

من درباره براهنی هر نظری داشته باشم نمی‌توانم تردید کنم که او از نوادر زمان ما بود. در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شاید کسانی را با نیش قلم خود آزرده باشد اما تا آنجا که من می دانم و در حدی که دکتر براهنی را می‌شناسم او از سر دشمنی و کین توزی با اشخاص قلم نمی‌زد و به آنچه می‌گفت و می‌نوشت اعتقاد داشت.

براهنی شاعر و ادیب و رمان نویس بود و نقد ادبی در ایران را اگر نگویم بنیان گذاشت تعین و تشخص خاص بخشید.

این را هم می دانم که زندگی در دیار غربت تا چه اندازه برای او دشوار و ناگوار بود. از خدای بزرگ آمرزگار مسئلت دارم که او را غریق دریای رحمت و مغفرت بیکران خویش فرماید و روحش را شاد کند.


................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...