هشتمین شماره از فصلنامه «آزما» با محوریت موضوع شعر منتشر شده و روی پیشخوان مطبوعات آمد.

به گزارش  مهر،‌ این‌شماره از فصلنامه آزما از ۲ بخش تشکیل شده که بخش ابتدایی آن اشعاری از شاعران ایران و جهان را در بر می‌گیرد.

اسامی شاعرانی که شعرشان در این‌مجله منتشر شده، به این‌ترتیب است:

فرهاد عابدینی، پریناز فهیمی، فواد نظیری، عباس صفاری، ایرج صف‌شکن، منصور اوجی، فرانسیسکو ویلاتورو با ترجمه احمد پوری، خسرو سینایی، رویا زاهدنیا، جیمز جویس با ترجمه بنفشه میرزایی، محمدعلی شاکری‌ یکتا، مجید شفیعی، هرمز شریفی، مایا آنجلو با ترجمه شهاب مقربین، نسترن بشردوست، حامد بشارتی، هدی وحدت‌خواه، اسماعیل مهران‌فر، سالار مرتضوی، محمداسماعیل حبیبی، مریم سلیمی‌فر، سپیده برنجی، فرانسیسکو گومز با ترجمه سودابه اسماعیلی، گئورگ تراکل با ترجمه امیرحسین افراسیابی، مایکل روزن با ترجمه ثریا قزل ایاغ، وحید داور، زهرا معماریانی، زهرا حیدری، الهام گردی، بهمن لطیفیان، پریناز سعیدی، صبا سعیدی، صفیه وکیلی و علیرضا سلطانی.

پس از بخش شعر هم بخش «گفتگو» آمده که ۲ مصاحبه را در خود جا داده است؛ گفتگو با اصغر دادبه با عنوان «شعر، زبان والای حکمت ایرانی»‌ و گفتگو با ضیاء موحد با عنوان «امروز، دوره خمودی شعر است».

این‌مجله با ۸۲ صفحه و قیمت ۱۵ هزار تومان روی پیشخوان مطبوعات و روزنامه‌فروشی‌های کشور آمده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...