زهرا خسروی، نویسنده کتاب «تُلشَه مَثَل» می‌گوید: متاسفانه بسیاری از لهجه‌ها و گویش‌های محلی در معرض انقراض قرار گرفته‌اند و من در کتاب «تُلشَه مَثَل» تلاش کردم گامی برای حفظ فرهنگ عامه در تالش بردارم.

زهرا خسروی تلشه مثل

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اگرچه در زمینه ادبیات مکتوب، در زبان تالشی، آثار فراوانی منتشر نشده است؛ اما در فرهنگ عامه آن هم به صورت سینه به سینه و شفاهی، گنجینه بزرگی برای ما بر جای مانده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مثل‌ها، آواها و نواهای فولکلور، نقل‌ها، چیستان‌ها، دوبیتی‌های عامیانه و ... اشاره کرد.

تقریبا تا پنج دهه پیش کمتر کسی در پی ثبت و ضبط امثال و حکم محلی بود؛ چراکه این زبان‌ها هنوز پویایی و سرزندگی‌شان را داشتند و بیم از بین رفتن‎‌شان نبود، اما کم کم با حضور همه‌گیر زندگی شهری و کم‌رنگ شدن مولفه‌های پویایی زبان‌های محلی، برخی از پژوهشگران به گردآوری مثل‌ها و اصطلاحات محلی دست زدند و اکنون کتاب‌هایی در این زمینه منتشر شده است.

کتاب «تُلشَه مَثَل»، مثل‌های منطقه تالش شمالی است که به کوشش «زهرا خسروی»، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی گرد آمده است. او -که از کتابداران کتابخانه‌های عمومی در شهرستان رشت نیز هست- تا کنون دو مقاله درباره ضرب‌المثل به چاپ رسانده که یکی از آن‌ها توسط سازمان میراث فرهنگی و دیگری توسط دانشگاه گیلان به چاپ رسیده است.

به گفته خانم خسروی، امثال و حکمِ بررسی شده در این کتاب، به شکل میدانی از گویشوران تالش زبان روستای (ریک)، یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان تالش و در طی حدود 2 سال، جمع‌آوری شده است. نویسنده کتاب «تُلشَه مَثَل» با عشق و علاقه خود، به سراغ انتشار این کتاب رفته و حوزه هنری گیلان نیز همراهِ نویسنده شده و با حمایت از این اثر، چاپ و نشر آن را بر عهده گرفته است.

از زهرا خسروی در مورد مسائل مالی و هزینه‌هایی که برای چاپ کتاب متقبل شده است، پرسیدیم؛ اینکه آیا «تُلشَه مَثَل» که بیشتر برای تالش‌زبانان و یا پژوهشگران و زبان‌شناسان تالیف شده است، آورده مالی هم برایش داشته است؟ او اینگونه پاسخ می‌دهد: هزینه‌های رسیدن کتاب به مرحله چاپ را خودم پرداخت کردم و با توجه به اینکه چاپ و نشر اثر را حوزه هنری گیلان به عهده داشته و فروش حاصل از آن نیز متعلق به حوزه هنری گیلان است، انگیزه من بیشتر ثبت و ضبط فرهنگ غنی شهر تالش بود.

وی می‌افزاید: متاسفانه لهجه‌ها و گویش‌های محلی در معرض انقراض هستند و مکتوب کردن فرهنگ عامه، باید یکی از مهم‌ترین برنامه‌های ما باشد و هر کدام از افراد جامعه که می‌تواند در حفظ میراث شفاهی قدمی بردارد، نباید بی‌تفاوت از کنار آن بگذرد و باید در حد توان خود، برای حفظ این گنجینه ارزشمند، که به مرور زمان به زیر خاکستر می‌رود، اقدامی کند.


خسروی که از تالش زبانانِ بخش مرکزی شهرستان تالش است، نزدیک ۲۰ سال است که ساکن شهرستان رشت است. او به زبان تالشی سخن می‌گوید و به گفته خودش، هر جا که فکر کند می‌شود به تالشی صحبت کرد، حتماً تالشی صحبت می‌کند.

او در ادامه این گفتگو، به مشکلات موجود در جمع‌آوری مثل‌ها هم اشاراتی می‌کند و می‌گوید: داده‌های این کتاب، به صورت میدانی جمع‌آوری شده است. البته این نوع پژوهش مشکلات خاص خود را به همراه دارد و آن هم، یافتن افرادی است که ذوق و قریحه این کار را داشته باشند و یا هم‌صحبتی با افراد کهنسالی که بتوانند در این راه به ما کمک کنند. گرچه خودم گویشور «تالش ریک» هستم؛ ولی فقط به شمّ زبانی خود اعتماد نکردم و با حضور در جمع گویشوران، سعی در جمع‌آوری صحیح امثال و حکم کرده‌ام و به دلیل فاصله مکانی خود از حوزه مورد تحقیق و همچنین نبودِ کسانی که به زبان «تالشی ریک» مسلط باشند، دشواری‌های زیادی در گردآوری اثر متحمل شدم.

این پژوهشگر می‌افزاید: گاهی برای یافتن شکل نهایی یک مثل و نیز برای تحلیل و کاربرد آن باید از چندین نفر پرسش می‌شد تا در حد امکان کاربرد درستی از آن به دست آید. در این کتاب ابتدا امثال جمع‌آوری شده و هر کدام از آنها نخست به خط فارسی و سپس به خط لاتین آوانویسی شده است. سپس به صورت مختصر تحلیل و تا حدودی دسته بندی شدند. در مجموع این اثر در سه فصل «کلیات بحث»، «گیلان و سرزمین تالش» و «امثال و حکم و کنایات تالشی ریکی» در 212 صفحه تدوین و به چاپ رسیده است.

در پایان خانم خسروی ضمن تشکر از تمام کسانی که او را در جمع‌آوری و تدوین کتاب یاری کرده‌اند، اشاره کرد که در آینده، تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا قدم‌های دیگری برای فرهنگ تالش بردارد و کتاب‌های دیگری در مورد شهرستان تالش به نگارش درآورد.

یادآور می‌شود؛ کتاب «تُلشَه مَثَل» سال 1400 در 500 نسخه توسط انتشارات «ماه مینو» و به قیمت 50 هزار تومان به چاپ رسیده و علاقمندان می‌توانند علاوه بر کتابفروشی‌های شهر رشت، نسخه pdf آن را از سایت و اپلیکیشن «طاقچه» و «بازار مج» خریداری کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...