شماره ۱۳۳ مجله «بخارا» با عکس روی جلد منوچهر مرتضوی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این شماره از مجله «بخارا» با این مطالب همراه است: شعرهای «در آن زمان» و «همزاد» از هوشنگ ابتهاج (هـ . ا. سایه)، هشتادسالگی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، «مردی از تبار باران» از معصومه امیرخانلو، «هشتاد سال شعور و شرف» از ایرج پارسی‌نژاد،  «جامعه‌شناسیِ ذوقِ زمانه» نوشته محمدرضا شفیعی کدکنی،  «تحلیل معنایی چند واژه محاوره‌ای» (بخش پایانی) نوشته محمدرضا باطنی، «راز ماندگاری زبان فارسی» از ژاله آموزگار، «روایت‌های طردشده و بحران‌های گذار در شاهنامه فردوسی» نوشته دیک دیویس و ترجمه مسعود جعفری جزی، «گذر از دو قرن سکوت: متون نویافته فارسی میانه از طبرستان» نوشته تورج دریایی.

«نشر و تمدن» از عبدالحسین آذرنگ، «قلم‌رنجه» نوشته بهاءالدین خرمشاهی، «داستان داستان‌نویسی» از حسن میرعابدینی، «یادداشت‌های ادبی و تاریخی» نوشته ابوالفضل خطیبی، «ایرانیان و آرمان قرآن پارسس» نوشته محمود فتوحی رودمعجنی دیگر مطالب درج‌شده در این نشریه هستند.

«یادنامه دکتر منوچهر مرتضوی» دیگر بخش مجله «بخارا» است که شامل این مطالب است: «سالشمار زندگی دکتر منوچهر مرتضوی» جواد رنجبر درخشی‌لر، «گزارش شب دکتر منوچهر مرتضوی»، «یادی از استاد منوچهر مرتضوی» نوشته معصومه معدن‌کن، «یادی دوباره از استادی یگانه» از  نصرالله امامی، «قلعه‌ای استوار و بلند» نوشته مینو امیرقاسمی، «زیستن در اوج» نوشته باقر صدری‌نیا، «دکتر منوچهر مرتضوی و شاهنامه» از سجاد آیدنلو، «امتدادِ نَفَس» از محمدرضا ضیا و «یکی از درخشان‌ترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران» نوشته جواد رنجبر درخشی‌لر.

در بخش نقد شعر معاصر نیز  «شهریار، بزرگ‌ترین شاعر معاصر ایران» به قلم منوچهر مرتضوی چاپ شده است.

«آویزه‌ها» از  میلاد عظیمی، «یادداشت‌ها» از محمد ترکمان، «تئاتر، پادزهر احساس تنهایی مسموم و مزمن» از  عبدالرحمن نجل‌رحیم،  «عصر یخبندان و عادت پایدار آدم‌خواری» نوشته بهمن بازرگانی و «یادداشت‌های نسخه‌نویس» نوشته بابک زمانی هم در این شماره از «بخارا» منتشر شده است.

در بخش «شب انشا» هم مطالبی چون «گزارش شب انشا» از پریسا احدیان، «طرح بهار تازه‌ای در انشا» نوشته محمدافشین‌ وفایی، «نوشتن مثل زادن است» از  غلامعلی حداد عادل، «اهمیت بیان درست معلومات» از احمد سمیعی گیلانی، «انشا تجربه، هوشمندی و نگاه است» هوشنگ مرادی کرمانی، «راه نوشتن از خواندن می‌گذرد» از علی‌اکبر زین‌العابدین، «آسیب‌شناسی درس انشا» از سیدرضا باقریان موحد و  «مرجعی برای انشا و انشا نوشتن» از حسین حسینی‌نژاد درج شده است.

 «لسان‌الدوله و فردنامه کتب مسروقه از کتابخانه دولتی» از محسن روستایی و «کاریز» از مجید سلیمانی، «ادوارد گرن‌ویل براون» نوشته  کلیفورد ادموند بازورث و ترجمه مسعود فرهمندفر و «از چشمه خورشید» نوشته هاشم رجب‌زاده دیگر مطالب این شماره از «بخارا» هستند.

در بخش «یادنامه علی‌اکبر فیاض» نیز این مطالب درج شده است: گزارش شب علی‌اکبر فیاض، «دکتر فیاض و سنّت شاگردپروری» از مهدی نوریان، «علی‌اکبر فیاض، دانشمندی بنیان‌گذار» از محمدجعفر یاحقی، «گزارشی فاخر از تاریخ اسلام» نوشته عبدالرحیم قنوات، «گزارشی از سخنرانی‌های علی‌اکبر فیاض در مصر» از  محمدحسین ساکت، «فیاض در دانشگاه مشهد» نوشته سلمان ساکت، «تصویری از استاد فیاض» نوشته غلامحسین یوسفی، «تاریخ بیهقی و دانشگاه مشهد» از  سلمان ساکت، «مرگ دکتر فیاض» نوشته پارسا تویسرکانی و «ماده تاریخ درگذشت استاد فیاض» غلامرضا قدسی.

در بخش شعر فارسی در ادبیات جهان هم مطلبی با  عنوان «در صحبت مترجم روشن‌رأی مولوی: کُلمن براین بارکس» از مصطفی حسینی درج شده است.

«در حواشی کتاب در ایران» نوشته محمود آموزگار، «کار نیما نه هنوز است تمام» (بخش پایانی) نوشته مهدی علیائی مقدم، «یک بار دیگر قضیه سروده‌ها و نوشته‌های منتشرنشده نیما»  از  احمد سمیعی گیلانی و «اوراق سنگی» از  عمادالدین شیخ‌الحکمایی مطالب دیگر «بخارا» هستند.

در بخش یاد و یادبود هم  «مردی ز شهرِ هرگز و از روزگارِ هیچ» از حسن ذوالفقاری و «درگذشتِ ولی صمد» نوشته سهراب ضیاء منتشر شده است.

همچنین در بخش معرفی کتاب، کتاب‌های «جهل مقدس؛ و در دادگاه جهل مقدس»، «آینده در گذشته ایران: نظام‌الملک در آئینه تاریخ»، «سیمای انسانی سوسیالیسم ایرانی» و «درنگی در بارگاه جان و خرد» معرفی شده‌اند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...