تندیس نوزدهمین دوره جایزه کتاب سال شعر ایران به انتخاب «خبرنگاران» به امیرعلی سلیمانی، شاعر «دو ماه و دوازده روز تنهایی» رسید.

امیرعلی سلیمانی، شاعر «دو ماه و دوازده روز تنهایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، آیین پایانی نوزدهمین دوره جایزه شعر «خبرنگاران» شامگاه اسفند ۱۴۰۳ با معرفی برگزیدگان در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

در این مراسم همچنین آیین تجلیل از شاعر پیشکسوت، محمد ذکایی (هومن) همزمان با هشتادسالگی او برگزار شد و طی آن، فرهاد عابدینی، محمود جعفری دهقی، مهدی خطیبی و علیرضا بهرامی درباره این شاعر غزل‌سرا و ترانه‌سرا سخن گفتند. جایزه «یک عمر دستاورد شعری» این دوره از جایزه شعر خبرنگاران توسط کیخسرو پورناظری و اقبال معتضدی به هومن ذکایی اهدا شد.

همچنین در بخش «کتاب سال» این دوره از جایزه، تندیس کتاب سال شعر (۱۴۰۲) به «امیرعلی سلیمانی» برای مجموعه شعر «دو ماه و دوازده روز تنهایی» از نشر نزدیک‌تر رسید که جایزه خود را از سعید اسلام‌زاده و حسن گوهرپور (از اعضای هیات داوران)، و محمدرضا یزدان‌پرست و هومن ذکایی دریافت کرد.

در بخش ویژه شاعران بدون کتاب این دوره از جایزه که شاعرانی از استان‌های مختلف کشور نامزد شده بودند، در نهایت شاعرانی از استان‌های کرمان، تهران، لرستان و اردبیل حائز رتبه‌های برتر شدند. در این بخش، جایزه «اسماعیل احمدی امجزی» (رتبه اول)، «کوروش رنجبر» (رتبه دوم) و «فاطمه بیرانوند» و «سولماز نعمتی» (رتبه سوم مشترک) توسط صابر سعدی‌پور (برگزیده دوره پیشین بخش کتاب سال) و شهاب دارابیان (از اعضای هیات داوران)، و رحمت‌الله شاکری اعطا شد.

همچنین در بخش «پژوهش شعر» (در این دوره با موضوع سیر تکوینی غزل معاصر) از حمیدرضا شکارسری تقدیر و جایزه او توسط موسی بیدج و کامران شرفشاهی اهدا شد.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...