کتاب «فهم زندگی» [Understanding life] نوشته آلفرد آدلر [Alfred Adler] توسط نشر لگا منتشر و راهی بازار نشر شد.

فهم زندگی» [Understanding life]  آلفرد آدلر [Alfred Adler]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «معنای زندگی» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

آلفرد آدلر (۱۹۳۷_ ۱۸۷۰) نویسنده این‌کتاب، از اولین افرادی بود که به‌طور جدی به نظریه زیگموند فروید علاقمند شد، چون می‌دانست فروید دریچه نوینی را در توسعه دانش روان‌پزشکی و روان‌شناسی باز کرده است. آدلر به گروه مباحثه فروید پیوست و در سال ۱۹۱۰ رئیس «انجمن روان‌کاوی وین» شد. اندکی پس از آن، اختلاف بین دیدگاه‌های او با عقاید فروید و یونگ منجر به استعفای وی از آنجا شد.

نظریه آدلر در عین حال که عمیقاً مدیون همکار سابقش بود، از همان ابتدا رویکردی مستقل به فرمول‌بندی مشکلات روان‌شناسی انسان و یافتن راه‌حل آن‌ها داشت. آدلر در سال ۱۹۱۲ «انجمن روان‌شناسی فردنگر» [Individual Psychology] را دایر کرد که به‌جای پیروی از اصول علمیِ سفت‌وسخت فرویدی‌ها بر اهمیت اتخاذ دیدگاهی گسترده و پذیرا به شخصیت انسان تأکید داشت. نام او در کنار فروید و یونگ ‌به‌عنوان یکی از پدران بزرگ «روان‌درمانی مدرن» آمده است.

کتاب «فهم زندگی» مقدمه‌ای بر کارهای آلفرد آدلر یکی از برجسته‌ترین بنیان‌گذاران روانشناسی مدرن و نیز بنیان‌گذار مکتب «روانشناسی فردنگر» است و نمایی کلی از مفاهیم اصلی نظریه وی برای مخاطبان عمومی و دانشجویان ارائه می‌کند؛ عقده حقارت و برتری، خاطرات اولیه به‌عنوان کلیدی برای شناخت شخصیت، تعبیر خواب، عشق، ازدواج، کودکان، تمایلات و مشکلات جنسی.

روان‌شناسی فردنگر نوعی سیستم است که از طریق آن می‌توان افراد را شناخت. این مکتب روان‌شناسی ارزش ویژه‌ای در «خودیاری، زندگی سازمانی و دنیای مشاوره و روان‌درمانی» دارد. روان‌شناسی فردنگر یک فلسفه است؛ چشم‌اندازی از آینده و روشی برای یاری در درک و دریافت این امر که خودمان و دیگران چگونه به فردی که اکنون هستیم، تبدیل شده‌ایم. روان‌شناسی فردنگر یک روان‌شناسی اجتماعی است که افراد را به‌صورت واحدهایی با عملکرد تام در نظر می‌گیرد که باید به‌نوعی با زندگی در مجاورت یکدیگر روی یک سیاره روبه‌رو شوند. نیاز ما به یکدیگر غیرقابل‌انکار است؛ زیرا ما انسان‌ها بدون هم زنده نمی‌مانیم. بنابراین، یکی از اصول مهم روان‌شناسی فردنگر، علاقه اجتماعی است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...