به گزارش ایسنا، «سفر به خویشتن» نوشته اکهارت تله با گردآوری و ترجمه وحید مهدیخانی در ۲۸۴ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیت ۳۸۵۰۰ تومان در نشر ترنگ عرضه شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: هرچه شکلِ این لحظه ‌بدتر و چالش‌برانگیزتر باشد و آن را بپذیرید، شما را عمیق‌تر به سوی فضا - آگاهیِ شرطی‌نشده و آرامش می‌برد. بنابراین اگر شما با بلا و مصیبت دردناکی در زندگی خود روبه‌رو شوید... بلا و مصیبتی در این لحظه رخ می‌دهد و همه چیز از هم می‌پاشد و شما با آن روبه‌رو می‌شوید و می‌بینید که این چنینیِ این لحظه همین است که هست. شما به‌طور کامل شکلی را که این لحظه به خود می‌گیرد، می‌پذیرید. آنگاه ناگهان چیزی را احساس می‌کنید که واقعا قابل شرح دادن نیست و آن را فضا یا آرامشِ اطرافِ حادثه دردناک می‌نامیم. آن در میدانی از آرامش و فضا روی می‌دهد. من در این‌جا کلمه شاد و خوشحال را به کار نمی‌برم. هنگامی که آن اتفاق می‌افتد، شما شاد نیستید، همچنین ناشاد هم نیستید. آن ورای شادی و ناشادی است. آرامش و صفا وجود دارد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...