کتاب‌های «بدن تو مال خودته!»، «لمس خوب لمس بد»، «بدن من مال منه!» و «رازهایی که نباید مخفی کرد» با موضوع تربیت جنسی کودکان به تازگی راهی بازار شده‌اند.

به گزارش ایسنا، کتاب «بدن تو مال خودته!» نوشته کورنیلیا اسپل‌من با ترجمه جواد کریمی و تصویرگری تری وایدنر در ۲۴ صفحه مصور با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۴هزار تومان در انتشارت نردبان(شرکت انتشارات فنی ایران) منتشر شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «بیشتر اوقات، دوست‌ داری تو را بغل کنند با ببوسند، اما وقتی نمی‌خواهی کسی به تو دست بزند، باید بگویی «نه» و هیچ اشکالی  هم ندارد؛ چون بدن تو مال خودت است.»

کورنیلیا اسپل‌من روان‌شناس، به زبانی ساده و اطمینان‌بخش می‌گوید که کودکان اجازه دارند آغوش و بوسه‌های دوستانه را، حتی از سوی کسی که عاشقش هستند، محدود کنند و همچنان با او دوست بمانند. مقدمه‌ای که نویسنده برای والدین نوشته است، راهنمای مفیدی برای توضیح لمس درست و نادرست است و در عین حال، متن روان و تصاویر ساده کتاب هم به کودکان یادآوری می‌کند که احساسات آن‌ها مهم است.

 همچنین کتاب «لمس خوب لمس بد» نوشته سندی کِلوِن با تصویرگری جودی برگمسا و با ترجمه جواد کریمی  در ۳۲ صفحه مصور با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهای ۱۲ هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب  آمده است: در این کتاب با روش‌هایی برای جلوگیری از سوء استفاده جنسی کودکان آشنا می‌شویم. این مهارت با فعال کردن سیستم هشدار دورنی کودک به او می‌آموزد که اگر در شرایطی غیرعادی قرار گرفت، به احساس خود اعتماد کند و کمک بخواهد.

 دیگر کتاب چاپ‌شده در انتشارات نردبان با موضوع تربیت جنسی، «بدن من مال منه!» از موسسه پروفامیلیا با ترجمه جواد کریمی  و تصویرگری داگمار گایسلر است که در ۳۲ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

در پشت جلد کتاب نوشته شده است: بدنِ من مال من است.
من خودم را دوست دارم.
بدنم را هم‌ همین‌طور.
هیچ کس حق ندارد من را قلقلک بدهد، مگر این‌که خودم بخواهم.
هیچ‌کس حق ندارد به من دست بزند، مگر این‌که خودم بخواهم
اگر کسی این کار را کرد....

«رازهایی که نباید مخفی کرد» نوشته جینین ساندرزو با تصویرگری کرگ اسمیت و ترجمه جواد کریمی دیگر کتاب نشر نردبان است که در ۳۲ صفحه مصور با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: یادت باشد، بعضی رازها  هرگز نباید مخفی بماند.
شوالیه آلفرد هم راز وحشتناکی دارد؛ رازی که هرگز نباید مخفی بماند؛ اما شوالیه آلفرد بیچاره رازش را باید به چه کسی بگوید؟ به چه کسی می‌تواند اعتماد کند.

«بگو نه»، «گیر افتادم»، «باید بگی نه!»، «نه یعنی نه!»، «دارم بزرگ می‌شم»(من و تو باهم فرق داریم - به بدنم دست نزن!)، «ما آگاهیم ۲۵ و ۲۶»، «آیا تو هم راز داری؟»، «حواسم به غریبه‌ها هست»، «مواظب غریبه‌ها باشید!»، «غریبه‌های مشکوک»، «تپلی: به بدنم دست نزن!» و «دیگر سکوت نمی‌کنم!»  از دیگر کتاب‌هایی هستند که با همین موضوع منتشر شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...