کتاب «مفهوم اضطراب: تعمقی ساده با گرایش روان‌شناختی درباره‌ مسئله گناه موروثی در علم اصول دین» [The concept of anxiety : a simple psychologically oriented deliberation in view of the dogmatic problem of hereditary sin] اثر سورن کیرکگور [Soren Kierkegaard] با ترجمه صالح نجفی منتشر شد.

مفهوم اضطراب: تعمقی ساده با گرایش روان‌شناختی درباره‌ مسئله گناه موروثی در علم اصول دین» [The concept of anxiety : a simple psychologically oriented deliberation in view of the dogmatic problem of hereditary sin] اثر سورن کیرکگور [Soren Kierkegaard]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کیرکگور در دیباچه مفهوم اضطراب ادعا می‌کند قصد دارد این کتاب را به همان سرراستی بنویسد که مرغان هوا آواز سر می‌دهند. او می‌گوید گناه اول هر فردی از ابنای بشر شبیه گناه اول آدم ابوالبشر است سپس به سراغ اضطراب می‌رود و فرق می‌گذارد میان اضطراب عینی (برون ذاتی) و اضطراب ذهنی (درون ذاتی) و رابطه آن را با آزادی برجسته می‌سازد. امکان آزادی در اضطراب عرض اندام می‌کند.

کیرکگور اضطراب را ترس یا دلهره‌ای نامشخص می‌داند که پیش شرط آزادی و به همین سبب، پیش شرط گناه است. زیرا اضطراب همانا تصدیق وضع کنونی ما و بازشناخت ماهیت امکان است. در اینجا کیرکگور در مقام متفکری مسیحی بحث می‌کند و تا بخواهید از متن کتاب مقدس نقل می‌کند و خیلی وقت‌ها از عبارت‌هایی استفاده می‌کند که برای فیلسوفان از زبان‌های دیگر و کیرکگورپژوهان جذاب خواهد بود. اما مفهوم اضطراب تعمقی ساده با گرایش روان شناختی درباره مسئله گناه موروثی در علم اصول دین، رساله‌ای است که کیرکگور همزمان با خرده نان‌های فلسفی در ۱۸۴۴ منتشر ساخت.

الستر هنی کیرکگورشناس نامی در ۲۰۱۴ ترجمه جدیدی از آن به زبان انگلیسی به بازار ارائه کرد. این رساله، اضطراب را یکی از جزءهای ضروری وضع بشری می‌شمارد که چون آدمی به استقبال آن رود ممکن است به فعلیت آزادی در مقام امکانِ امکان راه برد. اضطراب نتیجه توانایی بی‌همتای انسان است برای تأمل در نفس خویش و درباره ماهیت هستی انضمامی خویش. هر شخص زنده هم فرد است هم در همان حال نوع (یا به تعبیر کیرکگور نژاد بشر) و قادر است به تولید مثل دیگرانی از نوع خود. کیرکگور ادعا می‌کند این وقوف به نفس که هر شخصی در لحظه‌ای خاص از زندگی به کشفش می‌رسد گناه نخستین حقیقی است و می‌تواند به ترس و احساس گناه و دیگر اختلال‌های روان منجر شود که ریشه همه‌شان معرفت توانکاه به خیر و شر است.

روان‌شناسی، یا آنچه کیرکگور علم روح ذهنی یا دانش روح درون ذات می‌نامد، کمک می‌کند تا این تأمل در نفس خود را هر چه عیان‌تر بنماید، چندان که فرد بتواند آن هشت مفهوم اضطراب را بفهمد و بپذیرد. روان‌شناسی به جهت بهره‌گیری از معرفت جامع به زندگی بشر و همدردی با علائق آن بهترین ابزار برای مقابله با اضطراب است.

این کتاب فشرده و دشوار با ارجاع به نویسندگان و متفکران گوناگونی چون هگل، شلینگ، افلاطون و پانویس‌های پرشمار که بعضی‌شان بالغ بر چند صفحه می‌شود یکی از قریب‌ترین نوشته‌های چند بعدی کیرکگور است که به حوزه‌های گوناگون سرک می‌کشد و به شیوه‌ای رادیکال و سراپا مدرن سروقت مفهومی از منظر دنیای مدرن خارق اجماع می‌رود که جزو اصول دین مسیح به شمار می‌رود. سورن کیرکگور با ترکیب دیالکتیکی درخشان بصیرت‌هایی بشری و اصول عقاید مسیحی در ۱۸۴۴ مفهوم اضطراب را به صورت نقطه عطفی در تاریخ تعمق روان شناختی به خوانندگان عرضه کرد.

حرف کتاب این بود که اگر امیدی به غلبه بر اضطراب باشد نه در انواع گرد و قرص، بلکه با آغوش باز به استقبال آن رفتن است. نثر کیرکگور در زبان دانمارکی غنای شگفت انگیزی دارد اما ترجمه‌های قبلی و تازه‌ترینشان که در ۱۹۸۰ منتشر شد با زبانی مصنوع و متکلف یا گاه به جهت تقلید کورکورانه از اصل دانمارکی خشک و بی روح باعث شدند این اثر عالی چندانکه باید در زبان انگلیسی قدر نبیند و به حاشیه رود الستر هنی سرشناس‌ترین کیر کگورشناس جهان با نثر سرزنده و پرنشاطی که در ترجمه‌های انگلیسی کیرکگور سابقه ندارد سرانجام توانسته است ضرباهنگ طبیعی اصل دانمارکی را باز آفریند.

به این امید که این اثر قدر نادیده کلاسیک حیاتی نو چنانکه شایسته آن است بیابد یعنی در مقام اثری که نطفه فلسفه اصالت هستی اگزیستانسیالیسم و روان شناسی ارزش‌های اخلاقی در آن بسته شده است.

مترجم فارسی این رساله به هیچ روی نمی‌تواند مدعی باز آفرینی ضرباهنگ اصل اثر یا حتی ترجمه هنی شود. در ترجمه فارسی این اثر دشوارترین و پیچیده‌ترین نوشته کیرکگور، از سه ترجمه انگلیسی کمک گرفته شده است. ده مفهوم اضطراب دست‌کم سه بار و به قلم نمایندگان سه نسل از کیرکگورشناسان به انگلیسی ترجمه شده است. مبنای ترجمه فارسی، ترجمه الستر هنی بود ولی دو ترجمه دیگر را هم پیوسته پیش نظر داشته است.

به این ترتیب، رساله بی‌همتای مفهوم اضطراب دست‌کم سه بار به انگلیسی ترجمه شده است، اول بار در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم، بار دوم سی و پنج سال بعد در ابتدای دهه ۱۹۸۰ و بار سوم باز سی و پنج سال بعد در سال ۲۰۱۴ و مقدمه ترجمه حاضر از سه بخش تشکیل شده است. بخش اول گزارشی است از مدخل ویکی پدیای انگلیسی درباره مفهوم اضطراب کیرکگور با این تذکر که نقل قول‌ها از رساله اضطراب در این مدخل جملگی از ترجمه رایدار تُمته است برای آنکه خواننده بتواند بر تفاوت سبک و لحن ترجمه‌های تمته و هنی تأمل کند. نقل قول‌ها در این بخش از ترجمه تمته به فارسی درآمده‌اند.

نشر مرکز کتاب «مفهوم اضطراب»، اثر سورن کیرکگور را با ترجمه صالح نجفی در 282 صفحه و با قیمت 168000 تومان منتشر کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...