تازه‌ترین اثر سیروس شمیسا که تصحیحی است از کتاب «حقایق» به تازگی منتشر شد. «حقایق» نسخه‌ای درباره علوم دینی به زبان فارسی است که در مسجدی در چین نگهداری می‌شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، تصحیح سیروس شمیسا، استاد نام‌آشنای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی، از کتاب «حقایق» به تازگی از سوی نشر قطره روانه بازار کتاب شد. «حقایق»، که از مؤلفی ناشناس است، متنی از قرن پنجم یا ششم هجری قمری بر اساس منابع اهل سنت است.

«حقایق» هرچند در حوزه علوم دینی نوشته شده، اما به زبان فارسی است و به لحاظ داشتن واژگان و ترکیبات کهن و اصیل مورد توجه مصحح قرار گرفته است. یکی از نکات جالب درباره این نسخه، نگهداری آن در مسجدی در چین است. شمیسا خود در این رابطه چنین توضیح می‌دهد: حدود بیست سال پیش برای تدریس یک دوره کوتاه‌مدت ادبیات معاصر ایران در دانشگاه پکن بودم، روزی ملایی چینی به اسم یوسف نجم‌الدین از شهر یان سین استان شان دونگ در نزدیکی پکن به کلاس آمد. شیفته زبان و ادبیات فارسی بود، اما فارسی نمی‌دانست. روزی هم مرا به مسجد مسلمانان پکن برد که ملایان آنجا هم فارسی نمی‌دانستند اما به عربی(که در مصر آموخته بودند) قادر به سخن گفتن بودند. باری او با خود چند کتاب خطی آورده بود که می‌گفت در تعمیرات مسجد که اخیراً اجازه داده‌اند، پیدا شده است. یکی از آنها همین کتاب حقایق بود که گویا به آن حقایق‌الاسلام می‌گفت و آن را از اوایل قرن دوازدهم میلادی می‌دانست. کتاب وضع مطلوبی داشت و صحیح و سالم مانده بود. در همان دانشگاه از آن فتوکپی تهیه کردم و اصل را همراه کتب دیگر به او برگرداندم. حقایق با آنکه پر از آیات و اخبار و مسائل شرعی بود که در حوزه تحقیقات من نیست، اما به جهت احتوا بر زبان و لغات و اسلوب کهن نثر فارسی و برخی از اجتماعیات دوران کهن سخت مرا به خود مشغول کرد و همواره مشتاق بودم آن را به طبع برسانم.

از «حقایق» سه نسخه در دسترس مصحح بود؛ نخست نسخه چین که شمیسا آن را بغایت مضبوط و صحیح خوانده و درباره آن می‌نویسد: رسم‌الخط آن هم کهن است و پیداست که کاتب فارسی‌زبان بوده است. نسخه دیگر، نسخه‌ای است در کتابخانه آیت‌الله مرعشی که به گفته شمیسا، رسم‌الخط آن پخته نیست و پیداست که کاتب فارسی‌زبان نبوده است و گویی در برخی موارد کلمات را نقاشی کرده است. و در نهایت نسخه سوم که نسخه‌ای است در کتابخانه ملی پاریس که به گفته نگارنده، نسخه‌ای است نزدیک به نسخه چین.

شمیسا پس از بررسی و تحقیق درباره این نسخه براساس نسخه چین که اساس تصحیح اوست، به این نتیجه می‌رسد که برخلاف آنچه پیش از این گمان می‌رفته، حقایق مربوط به قرن پنجم است نه ششم و هفتم. « سبک «حقایق» کهن و اصیل و همان سبک متون قرن چهارم و پنجم است و اگر نبود ذکر ابوعلی دقاق که متوفی در 405 هـ.ق است، هر آینه این احتمال هم قابل تأمل بود که شاید نوشته‌ای از اواخر قرن چهارم باشد. اگر این نثر با نثر امام محمد غزالی مقایسه شود، نثر «حقایق» حداقال یک قرن قدیمی‌تر و اصیل‌تر است. از سوی دیگر باید توجه داشت که نوشتار متون مربوط به حوزۀ سغد و تخارستان قدیم به صورت طبیعی کهن‌تر و اصیل‌تر از متون حوزۀ خراسان‌اند؛ بنابراین نگارش این متن به احتمال زیاد قرن پنجم یا در نهایت اوایل قرن ششم است.»

اما آنچه توجه شمیسا به عنوان یکی از اساتید نام‌آشنای زبان و ادب فارسی، را به مطالعه و تحقیق بر نسخه حقایق جلب کرد، زبان این کتاب است. به گفته شمیسا، حقایق با آنکه از کتب مذهبی است، لغات عربی آن کم است. در ترجمه لغات و عبارات عربی، معادل‌های بسیار کهن و فخیم دارد، مثلاً در ترجمه ثکلتک امک(یعنی مادرت به عزایت بنشیند) می‌گوید: تِهی نشیناد مادرت از تو. یا در ترجمه اعدَّ للفقر تجفافاً آوده است: تیر درویشی را برگستوانی ساخته دار... .

نشر قطره کتاب حاضر را در 500 نسخه و در 454 صفحه در دسترس علاقه‌مندان به متون کهن قرار داده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...