کتاب «اسطوره سیاوش» نوشته فهیمه گردگیران به همت حوزه هنری استان مازندران و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.

اسطوره سیاوش فهیمه گردگیران

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مطالعه مسائل اساطیری ازجمله موضوعات بسیار مهم در فرهنگ و ادب هر کشوری، به‌‏ویژه در فرهنگ و ادب ایران است. در این قسمت، اسطوره سیاوش فوق‌‏العاده جلوه‌‏گر است. هرچند فردوسی این اسطوره را در شاهنامه بیان کرده؛ اما پیش از او هم مطرح بوده است. بنابراین، اسطوره سیاوش از جمله موضوعاتی است که همه افراد، اعم از عوام و خواص به آن توجه ویژه دارند.

یک اسطوره فقط اسطوره نیست؛ بلکه مبانی و پایه‏‌هایی دارد که در طول زمان شاخ ‏و برگ‏‌هایی به آن داده‌‏اند؛ اما بی‌ر‌یشه نیست و دیده‏‌ایم که برخی از اسطوره‌‏ها در اثر کاوش و تحقیق باستان‌شناسان و محققان تبدیل به تاریخ شده‏‌اند؛ همچون باغ اِرَم. درست است که داستان سیاوش، اسطوره است؛ اما معلوم نیست که روزگاری یک شخصیت تاریخی نشود. در نتیجه ضروری است محققان و باستان‏‌شناسان ریشه‏‌های اسطوره‏‌ها را از زیر خاکستر بیرون بکشند؛ زیرا اسطوره‌‏ها در دنیا تاریخی ممتد دارند.

داستان راست‏‌گفتاری، پاک‏دامنی، تعهد به پیمان، مظلومیت، خسته‏‌جانی و شهادت ناجوانمردانه سیاوش، چه پیش از اسلام در باورهای مهری و چه پس از اسلام تا به امروز، در فرهنگ و ادب ایران تأثیرگذار بوده و این اسطوره نزد ایرانی هنرمند و نژاده جایگاهی بس عظیم یافته است.

داستان‌‏های کهن و اسطوره‏‌ها اصولاً حقایقی نمادین و پر رمز و راز هستند؛ یعنی در نهاد آن‏ها حقیقتی وجود دارد؛ اما وقایع داستانی ممکن است با آرایه‌‏های خیالی و رؤیایی تنظیم شده باشد.

سیاوش از چهره‌‏های درخشان اساطیری ایران باستان به شمار می‏‌رود. در این پژوهش، چهره سیاوش در نزد محققان و عامه مردم، داستان‌‏های مربوط به او و شخصیت مذهبی‌‏اش بیان می‌‏گردد.

اسطوره سیاوش جزء باورهای مردم باستان در بین‌‏النهرین است که بر اثر مهاجرت وارد فرهنگ ایران شده‌ است. این اسطوره سینه‌به‌‏سینه گشته تا به دست فردوسی رسیده و وی نیز در شاهنامه به آن شاخ‏ و برگی داده است.

انگیزه نگارنده در گزینش این موضوع علاقه به شاهنامه فردوسی، این دریای بی‏کران فرهنگ و ادب پارسی، به‏‌ویژه غم‏نامه سیاوش است. گرچه تحقیقات بسیار بر روی شاهنامه انجام شده و کتب متعدد در این زمینه وجود دارد، لیکن هنوز کافی نیست؛ زیرا این اثر به عنوان شاهکار جاودان و پشتوانه فرهنگ ایران و ایرانی است. بنابراین، تلاش شده در زمینه‌‏ای دیگر جاودان‌بودن این حماسه ملی بیان شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...