«شرح منتخبی از غزل‌های خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی» اثر مرحوم آیت‌الله شیخ محمدرضا کلباسی اشتری با تصحیح و تحقیق احمد کلباسی اشتری توسط موسسه بوستان کتاب منتشر شد.

شرح منتخبی از غزل‌های خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی محمدرضا کلباسی اشتری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب با شمارگان ۱۵۰ نسخه، ۱۱۲ صفحه و بهای ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

کتاب با زندگینامه تقریبا مفصلی از آیت‌الله میرزا محمدرضا کلباسی اشتری و شرحی از آرا و افکار و آثار او آغاز و در ادامه شرح عرفانی ۱۶ غزل از حافظ از این مرجع فقید جهان تشیع ارائه می‌شود. مطلع غزل‌هایی که در این کتاب شرح شده به ترتیب به قرار زیر است:

نخست: خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز / پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
دوم: اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها / که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها
سوم: ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما / آبروی خوبی از چاه زَنَخدان شما
چهارم: معاشران گره از زلف یار باز کنید / شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید
پنجم: منم که دیده به دیدار دوست کردم باز / چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
ششم: دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
هفتم: ساقی به نور باده برافروز جام ما / مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
هشتم: صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا بکجا
نهم: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
دهم: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
یازدهم: به ملازمان سلطان که رساند این دعا را / که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
دوازدهم: صوفی بیا که آینه صافیست جام را / تا بنگری صفای می لعل فام را
سیزدهم: رونق عهد شباب است دگر بستان را / می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را
چهاردهم: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
پانزدهم: ساقیا برخیز و دَردِه جام را / خاک بر سر کن غم ایام را
شانزدهم:‌ شب از مطرب که دل خوش باد وی را / شنیدم ناله جانسوز نی را

آیت‌الله میرزا محمدرضا کلباسی اشتری (درگذشته به سال ۱۳۴۲ در مشهد) از مراجع تقلید و دانشمندان معاصر در حوزه فلسفی اصفهان بود. وی در بیت مرجعیت شیعه شیخ محمدابراهیم کلباسی اشتری در اصفهان به دنیا آمد و از همان دوران کودکی تحت تعلیم پدر قرار گرفت.

وی پس از مدتی برای تحصیل علوم عقلی به حوزه تهران آمد و نیز میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا حسن آشتیانی و ملا محمد تقی آملی به تحصیل پرداخت. پس از آن دوباره به اصفهان بازگشت و نزد حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایی و محمدتقی آقانجفی به ادامه تحصیل مشغول شد.

یکسال پس از انقلاب مشروطه آیت الله کلباسی اشتری به حوزه مقدسه نجف هجرت کرد و نزد عموم بزرگان آن دوران از جمله آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی به تلمذ پرداخت و پس از اخذ درجه اجتهاد از اساتید خود به اصفهان بازگشت. وی همیشه در خط مقدم مبارزات و اعتراضات سیاسی حضور داشت. به همراه آقا نورالله اصفهانی مقابل استبداد رضاخانی ایستاد و در دوره‌های نیز طعم تبعید را چشید. در دوره محمدرضا پهلوی نیز از نهضت ملی شدن صنعت نفت و دکتر محمد مصدق حمایت کرد.

«حاشیه بر رسائل شیخ انصاری»، «حاشیه بر کفایه آخوند خراسانی»، «حواشی استدلالی بر کتاب الصلاة آیةالله العظمی رضا همدانی»، «حواشی بر اسفار ملاصدرا»، «شرح دعای صباح»، «نفحات اللیل در شرح دعای کمیل»، «حواشی بر منظومه ملاهادی سبزواری»، «اشراقات الأیّام لإفاضات الأنام: در تفسیر عرفانی بعضی آیات قرآن مجید»، «منازل السائرین در شرح مقامات العارفین» و «مکیال الیقین در اصول دین»، عناوین شماری از تالیفات مشهور اوست.

................ هر روز با کتاب ...............

در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...